تحلیلی بر مسئله اشتغال زنان

تحلیلی بر مسئله اشتغال زنان

فرشته ندری ابیانه

کلیات

هر نوع  تصمیم­گیری و مدیریت در خصوص حقوق و وظايف زنان، و به ويژه مسئله اشتغال، مبتني بر تعیین جایگاه زن و البته انسان در نظام هستی است.

اشتغال

معنی لغوی: «اشتغال»در لغت، به معناى به كارى پرداختن و به كارى سرگرم بودن است؛ همچنين توجه قلبى به كسى يا كارى را گويند.

زنده دلا مرده ندانى كه كيست -آنكه ندارد به خدا اشتغال(على اكبر دهخدا، 1338، ص 2633)

معنی اصطلاحی: اشتغال به معنی حضور در خارج از منزل و پرداختن به کاری معین در وقتی مشخص و با حقوق و مزایای تعیین شده می­باشد.

بنابراین معنی رویکردهای متفاوتی دیده می­شود که انتخاب آن بر اساس نوع نگرش به هستی، انسان، زن و رابطه با خدایی دارد که خالق و مدّبر و رب العالمین است. آشنایی با این رویکردها، ما را در انتخاب نگرش درست یاری رسان است. به اختصار برخی از این رویکردها به شرح زیر است:

   رویکردها به مسئله اشتغال زنان

اساس موافقت يا مخالفت با ارزش­های مربوط به زنان، اصول كلى‏ترى است كه به نگرش نسبت به «زن» و

« انسان »  برمى‏گردد. از اين‏رو، هر بحثى از ارزش‏ها، به طرح مباحث انسان‏شناسى و جهان‏شناسى وابسته است. در اينجاست كه مباحث  مربوط به زنان، اشتغال و موانع  آن، با باورهاى اعتقادى و فرهنگى گره خورده، موكول به حل آنها مى‏باشند.

از نظر مطالعات جامعه شناختی در زمینه تفاوت شغلی زنان با مردان، با دو رویکرد روبرو هستیم، كاركردگرايان‌ از اين‌ فرض‌ آغاز مي‌كنند كه‌ همه‌ جوامع‌ تفاوت‌هاي‌ جنسيتي‌ را تشويق‌ مي‌كنند، زيرا اين‌ تفاوت‌ها، اثراتي‌ مثبت‌ بر كل‌ جامعه‌ دارد. به‌ باور آنها، حداقل‌ در جوامع‌ سنتي‌ و ماقبل‌ صنعت‌، ايفاي‌ نقش‌هاي‌ متفاوت‌،كاركردمثبتي‌ براي‌ زنان‌ و مردان‌ داشته‌ است‌ و خانواده‌ با تبعيت‌ از اين‌ الگو كاركرد مؤثرتري‌ مي‌تواند داشته‌ باشد. (رابرتسون‌، يان‌، 1372، ص280). اما نظريه‌هاي‌ فمينيستي‌ اين‌گونه‌ نقش‌هاي‌ جنسيتي‌ را نمي‌پذيرند و زنان‌ را در موقعيت‌ نابرابر با مردان‌ و يك‌ گروه‌ ستم‌ديده‌ تلقي‌ مي‌كنند كه‌ قرباني‌ نظامي‌ مردسالارانه‌ شده‌اند. ( ريتزر، جورج‌، 1374. ص‌ 514) 

حركت­های فمنيستي در جهان غرب نيز نتوانسته است راه حل مناسبي را براي اشتغال زنان در نظر گيرد و حاصل آنچه انجام يافته فقر فزآينده جامعة زنان و ستمي مضاعف شد. زنانی که هم موظف به انجام کارهاي خانگي هستند و هم براي تأمين معاش خانواده مجبور به انجام کاري با مزد کم­تر در بيرون از خانه مي­باشند. درنظام سرمايه داري و عصر جهاني سازي که نرخ اشتغال زنان در حال افزايش است، زنان بیشتر آسیب پذیر شده­اند . در آسيا،  صنعت الکترونيک، که از دهه 1960 به صورت بين­المللي درآمده است، عمدتاً زنان جوان غيرماهر را استخدام مي­کند. اقتصادهاي به تازگي صنعتي شده، زنان را با دستمزد پايين وارد کل بدنه ساختار شغلي خود کرده­اند. در همين حال، قسمت عمده­اي از اشتغال شهري زنان در کشورهاي درحال توسعه، در بخش غيررسمي، بخصوص در بخش تهيه غذا و ارائه خدمات به ساکنين مادرشهرها است. در مجموع شرايط پيش رو علامت­ها و نشانه­هايي از زنانه شدن گستردة فقر در سراسر جهان را در بر دارد.

با توجه به این دیدگاه­ها رویکردهای مختلفی در این زمینه در جوامع مختلف دیده می­شود که به اختصار به نمونه­های زیر اشاره می­شود.

اول: زنان مادران جامعه هستند و از اين رو بايد در خانه و در چهار چوب نيازهاي خانه توانمند شوند.

دوم: زنان علاوه بر شغل خانه­داري، مي­توانند به شغل بيرون از خانه نيز مشغول باشند.

سوم: زنان علاوه بر شغل خانه­داري، بايد به شغل بيرون از خانه نيز مشغول باشند.

چهار: در صورت بروز ناهماهنگي و تعارض ميان نقش زن در خانه و اجتماع، اولويت با خانواده و مصالح آن است.

پنجم: در صورت بروز ناهماهنگي و تعارض ميان نقش زن در خانه و اجتماع، اولويت بامصالح خاص زنان است.

ششم: تعیین هر اولويتی در انجام وظایف و استیفای حقوق، به تعيين الهي و با توجه به مقاصد شرعي و برپايي دين است.

   تحلیل مسئله

بنا بر مطالعات تاريخى انجام­شده در دوران‏هاى گوناگون و به مقتضاى نيازهاى اجتماعى، اقتصادى، اولويت توليت امورى به زنان یا مردان سپرده شده است. مبناى این تقسيم‏بندى اغلب «طبيعت» دانسته شده است. (مرتضى مطهّرى، 1375، ص 22 و ص 416)

با بروز تغييرات در مبانى اجتماعى جوامع و حاكميت دولت‏ها و تبيين و تثبيت قوانين، اشتغال نيز همچون ديگر مسائل، شكل خاص خود را پيدا كرده، به ندرت، به مشاغل خانگى اطلاق گرديده است. در اين دوران، زنان نيز همچون مردان پاى به عرصه جامعه نهاده، خواسته يا ناخواسته به جرگه جويندگان كار درآمده و به مرور زمان، خواستار استقلال شغلى و داشتن فرصت‏هاى شغلى متناسب با شئونات خود و يا حتى فرصت‏هاى برابر با مردان شده‏اند. رقابت در كسب موقعيت‏هاى شغلى ممتاز در ميان مردان و زنان روز به روز بيشتر شده، زنان كوشيده‏اند تا با نشان دادن استعدادها و توانايى‏هاى خود در عرصه‏هاى كارى، عقب‏ماندگى‏هاى قرن‏هاى گذشته را جبران نمايند و با سرعت و دقت، در راه كسب امتيازات اجتماعى و از آن جمله، اشتغال پيش­تاز گردند. در اين راه، موانع متعددى ديده مى‏شود. اقتضائات طبيعى، دل‏بستگى‏هاى خانوادگى، تعصّبات فرهنگى يا دينى، پيشينه‏هاى تاريخى، ادبيات ملّى و مشكلاتی ديگرازاين قبيل.

جنجال استيفاى كامل حقوق زنان در همه جوامع، كم و بيش ديده مى‏شود و متولّيان دولتى بنا بر باورهاى فرهنگى، ملّى و دينى حاكم بر جوامع، هر يك راه حلى را براى رفع اين معضل برگزيده‏اند. (سيدمحمد هاشمى، 1375) در جمهورى اسلامى ايران، پس از وقوع انقلاب سياسى در كشور و تغيير ارزش‏ها، با توجه به مبانى دين مقدّس اسلام و اهتمام ويژه رهبر كبير انقلاب، حضرت امام خمينى رحمه‏ا… ، به مسائل و جايگاه زنان، تمهيداتى در جهت احقاق حقوق زنان در نظر گرفته شدند. (تبيان، 1374) مى‏توانيم دهه سوم انقلاب را دهه نگرش جنسيتى در برنامه‏ريزى با ديدى تحقيقاتى، مطالعاتى بدانيم .(زهرا شجاعی1380 : مقدّمه، ص 9و10 و ص 4)

       از منظر دیدگاه قرآنی

از نظر قرآن، انسان گل سر سبد جهان آفرينش است و ارزش او به روح الهي است. إن أكرمكم عند الله أتقيكم… »( آيه 13 سورة حجرات )روح نه مذكر است و نه مونث، از اين روجنسيت تأثيري بر اين ارزش ندارد.

( ر.ک آيه الله جوادي آملي1372، ص 69 و 79)

از منظر فلسفی و اجتماعی، انسان موجودي اجتماعي است كه براي رفع نياز و بر آوردن حوائجش به تعاون ومشاركت نيازمند است. بدون اين مشاركت، انجام بسياري از امور نا ممكن و يا بسيار مشكل است. (حسن ملكشاهي صص 442، 443) مشاركت همچون ساير امور نیکو، به حسن فعلي عمل مربوط است و از اينرو فاعل و مشخصات جنسيتي او در نفس عمل و خوبي آن تأثيري ندارد.

در مضامين قرآني هر يك از افراد  مسئول اعمال خود دانسته شده ( مدثر/38، طور/ 21) و عمل هيچكس در گرو عمل ديگري قرار نگرفته است. (سوره انعام آیه 164 و نیز ر.ک. نحل/97، نساء/ 124، نور/2، مائده/38، احزاب آيات 35 ، 36 ، 58 ، 73، محمد/ 19، فتح آيات 5، 6، 25، حجرات / 11، طه / 21، حديد آيات 12، 13، 18 و …) این تأکیدات به جهت رفع فرهنگ جاهلی بوده که  ارزش­ها را به زن نسبت نمی­دادند. (ندری ابیانه ، 1380 ص 139)

 در قرآن كريم، به تصريح، به حق اشتغال زنان پرداخته شده، استقلال آنان در احراز منافع مالى و اكتساب فضايل انسانى مورد تأكيد واقع شده است؛ «لِلرّجالِ نَصيبٌ مِمّا اكتسبوا و لِلنساءِ نصيبٌ مِمّا اكتسبنَ.» (نساء/32). مردان را از درآمدشان سهمى است. براى زنان نيز از درآمدشان سهمى است. در ضمن اشارات قرآنى نيز به نمونه‏هايى از اشتغالات زنان برخورد مى‏كنيم. براى نمونه، آيات قرآنى به اشتغال دختران حضرت شعيب پيامبر عليه‏السلام در نگه‏دارى از گوسفندان اشاره مى‏نمايد. (قصص/ 23 و 24) نمونه قرآنى ديگر ملكه سباء، بلقيس، مى‏باشد كه رهبرى و زعامت ملتى را بر عهده داشت و با هشيارى و عدالت، به خوبى از عهده اداره امور دنيوى و اخروى آنها برمى‏آمد و در پى فراهم ساختن موجبات سعادت آنها بود، در عين آنكه با ايمان آوردن به حضرت سليمان عليه‏السلام، پيامبر الهى، خود به سعادت نايل گرديد. (نمل/23، 34) داستان ملكه سباء در سوره نمل داستاني از اين مديريت سازنده است. درمقابل قصص ديگر قرآني كه برخورد خصمانه رهبران سياسي جامعه با پيامبران عصرشان را به تصوير مي­كشد، اين زن با درايت و هوشياري و اقتدار از زوال قومش جلوگيري نموده و آنها راكه قومي كافر بودند، به ايمان و رستگاري اخروي رهنمون گردد همانگونه كه پيش ازاين رفاه مادي و آباداني دنيوي را برايشان مهيا ساخته بود. (آیه الله جوادی آملی،1372صص 282،287)

      از منظر سنت و حدیث

در سنّت نبوى نيز به اشتغالات زنان آن روزگار و تأييد و یا به تقریر آن توسط پيامبر اشاره شده كه در كتاب‏هاى تاريخى ثبت و ضبط گرديده‏اند. مراجعه اجمالى به منابع تاريخى در اثبات مطلب كفايت مى‏نمايد. (ر. ك: احمد صادقى اردستانى، زنان راوى حديث، 1373، شيخ حرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج 12، ص 18، باب 33، الطبرانى، المعجم الكبير، ج 24، ص 50 و ابن حجر عسقلانى، پيشين، ج 8.، (صديق حسن خان، حسن الاسوه بما ثبت اللّه و رسوله فى النسوه، چ هند، ص 303 و 304، مرتضى مطهّرى، مسئله  حجاب، ص 227) بعضی از مشاغل نامبرده شده در این اسناد عبارتند از: تجارت، پارچه بافی، چوپانى، ساربانى و تربيت اسب، كارهاى خدماتى، خدمات درمانى و اورژانسى، حضانت و امور پرورشگاهى، امور نظامى و انتظامی، امور ادارى بازار، آموزش خط، کوزه گری، کارگزاری، خیاطی، دباغی، حق العمل کاری و …

       از منظر فقهی

با نگرش فقهی و احکام دینی، همواره تفاوت‏هايى ميان نوع اشتغالات زنان و مردان بوده كه مبناى آنها طبيعت است. از منظر این دسته از فقیهان، در عين اشتراك زن و مرد در بسيارى از حقوق، همچون حق حيات، حق تحصيل، حق اشتغال، حق اختیار و انتخاب، تفاوت‏هايى ميان حقوق و وظايف زن و مرد ديده مى‏شوند. اين تفاوت‏ها به معناى تبعيض نمى‏باشند، هرچند تشابه در كار نباشد. بر این اساس وظيفه زن به عنوان مادر و همسر و نقش زيستى و عاطفى او در طبيعت، امتيازات و حقوقى قرار داده شده است. در مقابل آن نيز محدوديت‏ها يا به تعبير ديگر، تخفيف‏هايى نيز براى او در نظر گرفته شده‏اند.

بر خلاف دیدگاهی که اين‏گونه امور را اجحافى در حق زنان دانسته‏اند، این دسته از فقیهان، اين مسائل را مطابق شئونات زنان و در نتيجه، موجب ترفيع مقام و آسايش زن خوانده‏اند. سؤالی که از معتقدین به این نظر می­شود این است که، بر فرض پذيرش اين نظر، اين‏ نوع توجیهات، رفع تكليف و «تخفيف» در وظايف زنان است، و يا به معناى «ممنوعيت» و عدم جواز ورود زنان در اين‏گونه فعاليت‏هاست ؟ اینکه كارهاى دشوار بر او واجب نشده است به چه معناست ؟ بديهى است كه بين رخصت و عزيمت فرق است. عزيمت يعنى نهى از چيزى، اما رخصت آن است كه از كارى وجوب برداشته شده است.» ( همو،1372، ص 356)

مبناى اين احكام چنين تبيين شده است: «اين‏گونه مسئوليت‏ها از امور اجرايى بوده و در نتيجه، داراى برخوردهاى بسيار و پذيرش بار سنگينى از وظايف‏اند و از اين‏رو، وجوب آن از زنان برداشته شده تا زنان فارغ از اين مسائل، به انجام وظايف اصلى خويش بپردازند. بدين‏روى، زنان هرچند مرجع نمى‏باشند، اما مى‏توانند مرجع‏پرور باشند.» (همان ص 381)

« همچنين چون قضاوت امرى قاطع است و اين با احساسات لطيف زنان متعارض مى‏باشد، بار قضاوت از دوش آنها برداشته شده است، اما آنها مى‏توانند به عنوان مشاور و در مراحل پيش از صدور حكم شركت داشته باشند، از توانايى‏هاى حقوقى خود بهره ببرند و در حل اختلافات، بخصوص اختلافات خانوادگى، خدمت كنند.»

( همان، ص 383)

از نظر بیشتر فقها، امورى همچون حكومت، قضاوت، مجاهدت در ميادين جنگ و مرجعيت، مختصّ مردان شمرده شده‏ است. شرط ذكوريت براى مرجعيت آورده شده است. ( ر. ک.مسئله 2از رسائل عملیه،(رساله توضيح المسائل آيات عظام حضرت امام خمينى رحمه‏الله، فاضل لنكرانى، محمّدتقى بهجت، ميرزا جواد تبريزى و ساير مراجع.): «از مجتهدى بايد تقليد كرد كه مرد … باشد.»

       از منظر قانونی

درقانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، اصل 107، شرايط رهبر (تصريح بر مذّكر بودن ندارد ولى با شرط مرجعيت و فقاهت اين شرط استنباط مى‏شود).در مورد رياست جمهورى، قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران اصل 115 بیان داشته که رئيس جمهور بايد از ميان رجال مذهبى و سياسى انتخاب شود. اینکه رجل سیاسی به چه معناست و آیا معنای ذکوریت می­دهد، سالهاست که مورد بحث واقع شده است. شرایط امامت جماعت در مسئله  1453رسائل عملیه آمده است (رساله توضيح المسائل آيات عظام حضرت امام خمينى رحمه‏الله، فاضل لنكرانى، محمّدتقى بهجت، ميرزا جواد تبريزى و ساير مراجع.): «امام جماعت بنا بر احتياط واجب بايد مرد باشد». (اگر مأموم مرد است امام او هم بايد مرد باشد.)  

برخی بر این نظر مصّر هستند و برای آن استدلال کنند که «اگر در شرطيّت مرد بودن قاضى و ولىّ و مفتى شك كنيم، بر فرض نبودن دليل اجتهادى، قاعده و اصل، حكم بر مرد بودن مفتى و قاضى مى‏نمايد… برپايه اين استدلال، حرمت تصدّى زن، نسبت به امورى كه از شئون ولايت است، روشن مى‏گردد.» (ر.ک.محمّد حسينى طهرانى، رساله بديعيه) از دیدگاه دیگر هيچگاه «عدم وجوب» به معناى «عدم جواز» نيست؛ (عبداللّه جوادى آملى، 1372، ص 380)

 از اين‏رو  مطلب می­توان استنباط کرد که ورود در اين‏گونه مسئوليت‏ها هرچند بر زنان واجب نيست، اما اگر زنى در شرايطى خاص و با داشتن توانايى‏هاى ويژه، داوطلب پذيرش اين امر باشد، راه ورود بر او مسدود نبوده، مى‏تواند به عنوان يك حق از آن بهره جويد، و حال آنكه پذيرش اين مسئوليت بر مردانِ حايز شرايط واجب است و آنان حق استنكاف از آن را ندارند.

       از منظر بنیان­گزار جمهوری اسلامی ایران

حکمت عملی کمتر مورد توجه جامعه قرار گرفته بود اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تشکیل جمهوری اسلامی، توجه به ارکان آن و به ویژه مسئله زنان بیش از پیش مورد توجه واقع شده و در آموزه­های فرهنگی سیاسی اجتماعی حضرت امام خمینی به نمونه­هایی از آن برخورد می­کنیم. از نظر حضرت امام خميني، زن مي­تواند در ساختمان حكومت اسلامي مسئوليت­هايي را به عهده گيرد. (تبيان دفتر هشتم. 1374 ص 66)

« خانم­ها حق دارند در سياست دخالت كنند تكليفشان اين است .»(همان ص 67)«زن­ها بايد در فعاليت­هاي اجتماعي و سياسي همدوش مردها باشند.» (همان ص 76)« زنان بايد در مقدرات اساسي مملكت دخالت كنند.» (همان ـ ص 67). ازاين رو بر سياستمداران است تا راه را براي اين مهم، نه تنها به عنوان حق كه به عنوان وظيفه باز نمايند.

در جريان تحقق انقلاب اسلامي ايران حضرت امام خميني، خطاب به بانوان فرمود: « همه شما بايد رأي بدهيد رأي به جمهوري اسلامي، نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد. شما هم بايد رأي بدهيد، شما هم فرقي با سايرين نداريد، بلكه شما مقدميد بر مردان.» (تبيان دفتر هشتم ص 69 ( 4/1/1358) ايشان تصريح مي­كنند بر اينكه زنها حق رأي دارند. حق انتخاب دارند. حق انتخاب شدن دارند. (همان 9/ 1/ 1358)و می­فرمایند:« خواهرهايي كه تا كنون داخل در مسائل روز نبودند در مسائل داخل شوند. » (همان ص 71، 29/ 6 / 1358) « زن بايد در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زن­ها در جمهوري اسلامي رأي بايد بدهند. همانطوري كه مردان حق رأي دادن دارند، زنها حق رأي دارند.(همان صص71و ،72، 12/11/1358)

مشاركت سياسي به معناي تصميم­گيري در مقدرات اساسي كشور است. از اين­رو شركت زنان در تعيين مديران و مسئولين اداره جامعه، شركت در تعيين مقدرات اساسي شمرده مي­شود در بیان ضرورت حضور در صحنة اجتماع و سیاست (آیه الله جوادی آملی 1372،صص 292- 294)

 نتیجه اینکه مشاركت سياسي اجتماعی و اقتصادی زنان به معناي جدايي زنان از خانواده و يا تقابل با مردان نيست كه به معناي انجام بهتر مناسبات اجتماعي دركنار ساير آحاد جامعه و ضامن انجام بهتر مسئوليت­هاست.

از منظر فرهنگی

در باب «اشتغال» و بخصوص اشتغال بانوان، با باورهاى فرهنگى روبه‏رو هستيم. مردان و گاهى خود زنان برخى از مشاغل را بد مى‏دانند و از انجام آنها مى‏پرهيزند و برعكس،  برخى اشتغالات مورد توجه و علاقه آنان است و آنها را كارى زنانه و در خور شئونات زنان مى‏دانند. خانه‏دارى و معلمى(بخصوص در سطوح ابتدايى) از مشاغل مطلوب زنان شمرده مى‏شوند و مشاغلى ديگر همچون پرستارى هرچند كارى زنانه محسوب شده‏اند، اما به خاطر ساعات كارى يا نوع روابط ميان پرستاران و بيماران، مورد نظر همسران نمى‏باشند. مشاغل دولتى با مشاغل غيردولتى از اين ديدگاه متفاوتند. بيشترين زنان شاغل ايرانى در بخش دولتى و در مشاغل معلمى و بهداشتى هستند. بخش خصوصى زنان كمترى را در استخدام دارد.» (شهلا اعزازى، 1380، ص 68)

در مقابل اين باورها و به منظور رفع برخى از نارسايى‏ها، پيشنهادها و راه‏حل‏هايى ارائه شده‏اند. برخى از اينها مربوط به نحوه كار با مردان بوده و برخى ديگر مربوط به خود زنان و كاركردهاى آنان مى‏باشند. البته تفاوت فرهنگ‏ها در اين زمينه همچنان بايد مدّ نظر قرار گيرد. و بايد توجه داشت كه هر راه حل و پيشنهادى متناسب با فرهنگ خاص خود و مطابق با باورهاى ارائه كنندگان آن مى‏باشد.

برخى از موانع فرهنگى اشتغال زنان عبارتند از:

– عدم اعتماد زنان به نيروهاى درونى خود؛

ـ باور ذهنى زنان مبنى بر عدم حضور در عرصه‏هاى اجتماعى؛

ـ عدم تلاش در راه كسب و افزايش اطلاعات در زمينه‏هاى حقوق فردى، خانوادگى و حرفه‏اى؛

ـ عدم پیروى از الگوهاى مناسب رفتارى در زمينه‏هاى اخلاقى و اجتماعى؛

ـ عدم رقابت جدّى در راه رسيدن به اهداف مورد نظر؛

ـ موانع بيرونى از جمله باورهاى سنّتى و عدم توفيق زنان در بازسازى نوين فرهنگى؛

برای رفع این موانع، راهکارهایی در نظر گرفته شده است که در جای خود قابل تأمل است.

       از منظر فلسفی

مسئله اشتغال زنان از منظر فلسفه سیاسی یا مدنی، نیز مورد توجه واقع شده است. علم مدني به دو بخش عمده تقسيم می­گردد: اول تعريف سعادت ودوم راه­هاي رساندن جامعه به سعادت حقيقي ( خدیو جم، 1348ص 108) علم اخلاق در كيفيتي بحث مي­كند كه انسان در نفس و احوال خود بايد بر آن سياق رفتار نمايد تا در دنيا و آخرت سعادتمند گردد. تدبير منزل مي­آموزد كه انسان چگونه بايد با ديگر افراد خانواده زندگي كند و علم سیاست، چگونگي هم زيستي با همشهريان را معلوم سازد. ) ابن سينا، 1328 ص 5،7)

به نظر می­رسد که بحث مستقلی در زمینه اشتغال زنان در هیچیک از این آثار دیده نمی­شود. شاید بدین لحاظ که مسئله آن روزگارنبوده است. اما با کنکاش در همین آثار می­توان ردپایی برای مسئله یافت. ارسطو با توجه به عرف و ذوق سليم به بررسي افعال نيك و بد پرداخت. اين روش در ميان علماء اخلاق مسلمان مورد توجه و مدّاقه قرار گرفت.  فارابي به عنوان فيلسوف مسلمان سعادت اخروي و دست يابي به آن را مد نظر داشت و سياست را مهم­تر از اخلاق مي­داند و ملاك تشخيص سعادت را در اين مي­داند كه فرد به چه جامعه اي تعلق دارد در حالي­كه بوعلي سينا اخلاق را مقدم برسياست مي­دانست. كتابي تحت عنوان «في تدبير الرجل لمنزله» از «برسيس»يا «ارونس» يا « لرونس» موجود است كه ابن زرعه آن را به عربي ترجمه كرده است و ابن سينا به آن اشاره كرده است. ( ابن سینا، 1370 ص 24) فيلسوفان مسلمان كتاب سياست ارسطو را نمي­شناخته­اند و رسالة ارسطو در تدبير منزل به عالم اسلامي نرسيده بود. از اين رو به نظر مي­رسد كه مسلمين در تدبير منزل بيشتر به اين رساله نظر داشته­اند.

 بر اساس این رساله، اصل تدبير منزل به چهار چيزتمام شود كه عبارتند از: مال، خدمتكاران، زن و فرزند.

(برسیس ص 14) برسيس حقوق متقابل زن و مرد را متذكر شود و به اشكالات وارده برآن پاسخ گويد. ( همان ص 24)  از نظر وی، با توجه به غرض ازدواج كه تدبير منزل و تربيت اولاد است بايد همسري انتخاب شود كه آدمي را در رسيدن به مقصد ياري دهد. بر این اساس، براي زن، فضايل بيشتري مورد توجه است مانند: عقل و كياست، نگهداشتن نفس از پيروي از شهوات، ذلت نفس در ارتباط با همسر، رقّت قلب در برخورد با فرزندان و عدل در رابطة با زيردستان. پس هر فضيلتي كه در مرد است، در زن نيز مورد نياز بلكه مهم­تر است. (همان صص 24 ،25)توافق ميان زن و مرد در زندگي، و صلاحيت هر دو در ادارة امور و داشتن اخلاقي پسنديده و نيكو، و اتصاف هر دو طرف به  عقل و عفت و انصاف، لازمة تدبير منزل است.( همان ص 25) فصل چهارم در تربيت فرزندان نگاشته شده است. وی معتقد است که ويژگي­هاي فرزند متخذ از صفات مادر است. (همان صص 26 ،32)

ابن سينا در رساله­اي معروف به «تدبير المنازل و السياسه الاهليه» آراء خود در باب تدبير منزل را عنوان مي­دارد. اين رساله در مجموعه­اي به نام«كتاب في السياسه» در مجلة «المشرق» به چاپ رسيده است. وی سياست مرد در اصلاح خود و تدبير دخل و خرج ( درآمد و مخارج ) را بررسي مي­كند. در مبحث تربيت افراد خانواده، ابن سينا مردان را مخاطب خود دانسته و آنها را مسئول تربيت اعضاء خانواده مي­شمارد. از اينرو اصولي را با آنان يادآور گردد كه رعايت آن موجب صلاح و رستگاري شود.

از نظر ابن سینا، مرد با داشتن سه خصلت مي­تواند تربيت خانواده را عهده­دار گردد: هيبت شديد، كرامت تمام و توجه زياد به امور مهم  خانواده. هيبت، بزرگي و وقار که گر مرد فاقد آن باشد در نزد اعضاي خانواده خوار گرديده در اين صورت كسي به سخن او گوش نكرده بلكه او مجبور به اطاعت گرديده انقلاب و انعكاس در وظايف پديد آيد. احترام به همسر، تكريم مرد نسبت به همسر موجب شود كه وي با اطلاع از اين موضوع و به جهت حفظ حرمت موجود، و براي استمرار و بقاء اين حالت كوشش و به جهت ماندگاري آن تلاش بيشتري كند. هر چه زن از شأن و كرامت بالاتري برخوردار باشد شرافت و جلالت مرد بيشتر خواهد بود.

نکته قابل توجه در بحت اشتغال زنان، مورد سومی است که مورد توجه ابن سینا واقع شده است با این عبارت که، اشتغال زنان به امور مهم. توجه زنان به امور مهم خانواده همچون تربيت فرزندان و رسيدگي و تدبير اموركساني كه با خانواده در يك محل زندگي مي­كنند از عوامل مهم در حفظ امور خانواده است. چرا كه اگر زنان فاقد مسئوليت باشند به ناچار روي به تفاخر و زينت و تبرّج آورند و اين امر موجب آسيب  به كرامت و شخصيت آنان خواهد بود.

       بررسی و تحلیل ارتباط فعالیت اجتماعی زنان با نقش خانه داری

یکی دیگر از مسائل مورد نظر در مسئله اشتغال زنان، بررسی آن با نقش خانه داری است. اگر اشتغال را به معنی پرداختن به کار ویا توجه قلبی به کسی یاکاری(دهخدا ، 1338ص2633) بدانیم؛ و زنان را محور اصلی تربیت انسان و خانه را اولین کانون تشکیل اجتماع که سعادت و شقاوت انسان­ها در آن تعیین و رقم زده می­شود در این صورت، خانه داری از مهم­ترین اشتغالات محسوب می­شود که کمتر کاری به اهمیت آن دیده می­شود. از طرف دیگر هر نوع حضور در خارج از خانه را نمی­توان کار مفید تلقی کرد و چه بسا این حضور از مشاغل کاذب و در بردارنده مفاسد و مضار بسیاری باشد.

در جامعه کنونی، زنان با دو معضل روبرو هستند، زنان خانه داری که همه همّ و غم خویش را مصروف خانواده داشته­اند اما خود از رشد و بروز استعدادهای ذاتیشان، و جامعه از پتانسیل وجودی ایشان محروم مانده است و زنانی که همزمان بار خانه داری و اشتغال را بر دوش داشته و در نتیجه زودتر از آنچه باید دچار آسیب­های بدنی و روحی شده­اند و به ناچار در میان انتخاب میان فعالیت اجتماعی و اقتصادی و وظایف خانوادگی ناچار به انتخاب یک طرف می­باشند.

انجام مسئوليت مهم خانه داری، جز در سايه دانش و آگاهي، صبر و حلم و حزم، انديشه و تدبير ممكن نیست. مسلم است كه هر چه مادران از دانش و آگاهي بيشتري بر خوردار باشند، آن را بهتر انجام خواهند داد. زن خانه دار، بايد روان­شناس،پرستار، آشنا به فنون تغذيه و امور مالي، هنرمند و بالاخره مشاور و همراه اعضاء خانواده باشد و اين امور جز با افزايش آگاهي و كسب مهارت و تمرين زياد به دست نخواهد آمد. پس زن خانه­دار بيكار نيست كه كارهاي متعدد و گاه نقش­هاي متعارض دارد.

اما سوال این است که چرا زنان خانه دار جزء اقشار فعال جامعه محسوب نمي­شوند؟ در حالی­که با نگاه اقتصادی، حانه­داری نوعی شغل و دارای ارزش مالی است. زیرا گذشته از  اینکه زنان محور تعلیم و تربیت هستند، حضور زنان در خانه به معنای انجام برخی از امور خدماتی است که ارزش اقتصادی دارد. از این رو محاسبه کمّی ارزش اقتصادی کار زنان در خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است، اما متأسفانه  نوع فعالیت، میزان انرژی و ارزش اقتصادی کار زنان روشن نيست. به كارگيري واژه غيرفعال براي زنان خانه دار، حائلي است بين اين گروه و نظام اقتصادي اجتماعي، به گونه­اي كه زنان خانه دار ضمن احساس خلاء در درون خود، از حيث تأثيرگذاري در امور اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي نقشي براي خود نمي بينند.(نسرین جزنی ، 1383)

اهميت و تأثيرات روحي، رواني و فرهنگي كه فعاليت­هاي زنان خانه دار، مادران بر روي همسران و فرزندانشان به عنوان همسر مادر، مربي و رفيق بر جاي مي­گذارند، اگرچه در جايي ثبت نمي­شود، اما بر كسي پوشيده نيست. به علاوه چنانچه بتوان كارخانگي زنان را وارد محاسبات اقتصادي و آن را در حساب­هاي ملي لحاظ كرد، نتيجه­اي شگفت انگيز به دست خواهد آمد.

از طرف دیگر، با  معضل اشتغال جوانان روبرو هستیم. پتانسيل محدود توليد اشتغال و عدم سرمايه گذارى مناسب بخش خصوصى به ويژه سرمايه گذارى‏هاى خارجى باعث فاصله بيشتر عرضه و تقاضا در زمينه اشتغال شده كه مستلزم برنامه ريزى براى شغل­هاى جديد است. در نتیجه احتساب خانه داري به عنوان شغل، مي­تواند بخشي از جامعه را از هجوم به سمت شغل­هاي كاذب باز دارد و در نتيجه از تعداد بيكاران و يا اقشار غير فعال در جامعه، كاسته خواهد شد.

سوال دیگر اینکه اشتغال چه تأثيري بر عملکرد و روحيات زن و در نتیجه بر خانواده دارد؟ امروزه مشارکت روزافزون زنان در بيرون از خانه باعت تقويت حس اعتماد به نفس و استقلال و افزايش قدرت تصميم­گيري و برخورد مناسب با رويدادها و حوادث زندگي و اثر مطلوب بر روابط خانوادگي برجاي گذارده است. به طور کلي بايد گفت هر چه زنان بيشتر وارد عرصه اجتماعي شوند به همان نسبت بحران هويت فردي و اجتماعي، افسردگي و انزواگرايي، بيزاري از نظام کنترل اجتماعي، بي اعتمادي و بدبيني به قوانين و قواعد حاکم بر جامعه در اين قشر عظيم کاسته خواهد شد.

نتیجه آنکه به همان میزان که خانه داری و حضور زنان در صحنه خانه ثمرات مثبت و ارزنده­ای را هم برای زن و هم برای اعضاء خانواده و در نتیجه اجتماع دارد، اشتغال زنان به کاری مهم و خارج از مسئولیت خانه داری نیز فایده و اهمیت دارد. لذا باید در این میان، راه وسطی را جستجو نمود تا میان مشغولیت­های مختلف زنان هماهمگی و توازن بر قرار گردد.

مهم­ترين مسئله­اي که در اشتغال زنان بايد مورد توجه قرارگيرد وجود نقش­هاي متعددي است که زنان بايد به عنوان همسر و مادر و گرداننده خانواده به عهده گيرند. زنان شاغل بار عمده ايفاي مسئوليت سنگين خانه داري در کنار وظايف شغل و مسئوليت­هاي حرفه­اي را بر دوش دارند. حالا می­توان پرسید که آيا مي‌توان‌ بين‌ كار زن‌ در خانه‌ و كار بيرون‌ آشتي و هماهنگی‌ برقرار كرد؟

یعنی در صورتي كه زنان مجبور يا مايل باشند تا در كنار كار خانه داري، شغلي ديگر هم داشته باشند و يا جامعه به حضور زنان در مشاغل رسمي نيازمند باشد، آيا امكان جمع ميان اين دو مسئوليت هست و اگر آري چه پيامدهايي دارد؟ به طور خلاصه، آیا می­توان بین کار زن در خانه و کار بیرون آشتی برقرار کرد؟ در برخي‌ از كشورهاي‌ توسعه‌ يافته‌، مقررات‌ و امكانات‌ حمايتي‌ وسيعي‌ايجاد شده تا مادران‌ بتوانند ساعات كار بيرون‌ از خانه، از خدمات‌ موسسات‌ ذي‌ربط (مهدكودك‌، كودكستان‌ و…) و يا اشخاص‌بهره‌مند باشند. راهکار دیگر، تفاهم‌ بيشتر در اين‌ باره‌ بين‌ زن‌ و شوهر، و یا یاری جستن از اعضای دیگر خانواده است.

سوال دیگر اینکه آيا اشتغال زن خللي در تربيت فرزندان ايجاد مي­کند؟ امروزه با توجه به افزايش فزاينده مادران شاغل و به منظور جلوگيري از اثرات جبران ناپذير رشد و نمو کودک، افزايش مرخصي زايمان، ايجاد مهدکودک در محيط کار بر طبق استاندارد جهاني و زدودن مشکلات اقتصادي در ابعاد مختلف از وظايف حساس دولت به شمار مي­رود.

 نتیجه آنکه با استفاده از مکانیزم­های اجرایی و برنامه­های حمایتی می­توان زنان را در ایفای نقششان توانمند ساخت. اما علاوه بر حمایت­های دولتی از اشتغال زنان، زمینه­های فرهنگی دیگری نیز باید فراهم گردد تا زنان بتوانند در ضمن انجام مسئولیت­های تربیتی درخانه، به ایفای نقش اجتماعی خویش نیز بپردازند. از مهم­ترین این عوامل میزان همکاری اعضاء خانواده است.

بنابراين از يک سو به سبب نيازها و مقتضيات جامعه، نياز به استفاده از نيروي کار زنان متخصص و تحصيلکرده و حتي ضرورت­هاي مشترک زندگي خانوادگي، نظير درآمد اقتصادي و بهبود سطح فرهنگي اشتغال زنان اجتناب ناپذير تلقي مي­شود و زنان به حضور در عرصه اجتماع ترغيب مي­شوند که لازمه آن تغييرات فرهنگي است. به این معنی که بپذیریم انجام امور خانه به دوش تمام اعضاء خانواده است و هر کس باید کاری را انجام دهد که در کم­ترین زمان و به بهترین شکل انجام می­پذیرد و اینگونه نیست که بعضی کارها فقط زنانه و برخی از امور مردانه باشد. اگر این تعاملات در نظر گرفته نشود تعارضاتی چون دل‌ سردي‌ و احساس شکست، اختلال‌ فكري‌ و بي‌نظمي‌ وروان پریشی دیده می­شود که به ضرر فرد، خانواده و اجتماع است که حتی ممكن‌ است‌ منجر به‌ كشمكش‌هاي‌ درون‌ خانه‌ و طلاق‌ گردد. (بروس كوئن‌، صص 83، 103)

در این باره می­توان گفت، هدف از تقسيم كار در خانه، بار كردن كار اضافى بر دوش مردان و يا ناديده گرفتن وظايف زنان در خانه نيست ، بلكه هدف يافتن روش­هايى است كه بتوان با استفاده از آنها استعدادها و قابليت­هاى هر دو نفر را به كار گرفت. مرد با پذيرش بخشى از وظايف خانگى اين امكان را می­يابد تا موقعيت زن را بهتر درك كند و از او انتظارات نادرست نداشته باشد. از آن طرف، زن هم كه وارد اجتماع و بازار كار می­شود، ديد بهترى از روند رشد اقتصادى و اجتماعى پيدا می­كند و می­تواند خواسته هاى خود را با تأمل و تأنى بيشترى مطرح كند. تا هنگامى كه گروهى از افراد با ديد جنسيتى به كار زنان و مردان نگاه می­كنند و هرگونه پيشرفت جوامع امروزى بشر را ناديده می­گيرند، در واقع بسيارى از نيازهاى دختران و زنان جامعه را كم­رنگ جلوه می­دهند. در مقابل زنان با برگزيدن مشاغلى كه آنها را وارد چرخه اقتصادى جامعه می­كند، می­توانند نقش عمده­اى در پيشرفت فرهنگی و اقتصادى ايفا كنند. برآوردن نيازهاى مالى زنان، افزايش ارتباطات اجتماعى، داشتن حق تصميم گيرى مالى، ايجاد خودباورى زنان براى كسب مشاغل مناسب، داشتن درآمد مستقل، از جمله انگيزه­هايى است كه زنان را به بازاركار می­كشاند. در مواردى هم، عدم برخوردارى از حداقل امكانات زندگى موجب تسليم شدن و وابستگى شديد آنان به مردان خانواده می­شود و دراین شرایط، زنان، ناگزيرند براى تأييد و اثبات فرديت خود، زحمت مضاعف کشیده و تلاش بیشتری كنند.

–        موانع اشتغال زنان

عوامل متعدد اقتصادي، اجتماعي، قانوني و فرهنگي، مانع افزايش مشارکت زنان در فعاليت­هاي اقتصادي  اجتماعی است. اين موانع به سه گروه تقسيم مي­شود:

موانع اقتصادی، به ویژه در دوران رکود و تعدیل نیروی انسانی، که رنان بیشتر در معرض آن واقع می­شوند.

موانع اجتماعی، به ویژه در بدو استخدام که شرط ذکوریت در بیشتر مشاغل دیده می­شود و اولویت با استخدام مردان است.

موانع فرهنگی در شرايط نبود تأمين اجتماعي لازم و کافي برای زنان به ویژه زنان متأهل، هرچند بد سرپرست باشند. نبود قوانين روشن در دفاع از زنان، کمبود شغل، فقدان سيستم تأمين اجتماعي و بالاخره عوامل فرهنگی یا باورهای دینی عوامانه، از عواملي است که باعث تقويت بينش زن ستیز در مسئله اشتغال زنان شده است. تعیین مکان مناسب برای اشتغال زنان از دیگر مسایل در این حوزه است. از اینرو براي آغاز هرگونه تحول در ساختار اقتصادي و اجتماعي جامعه زنان،  اول باید تحول در بينش عمومي نسبت به حقوق و جايگاه زنان، صورت گیرد.

خلاصه آن که به‌ لحاظ نظري‌، نه‌ از سوي‌ دولت‌ و نه‌ ازطرف‌ خانواده‌ها (به‌ طوركلي‌)، مانعي‌ براي‌ پرداختن‌ زنان‌ به‌ فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌ بيرون‌ خانه‌ وجود ندارد. اما در عمل با مشکل اشتغال زنان روبرو هستیم. مناسبات‌ خانوادگي‌، تعداد فرزندان‌ و آماده‌ نبودن‌ محيط­هاي‌ اجتماعي‌ براي‌ پذيرش‌ زنان‌ در كارهاي‌ بيرون‌ از خانه‌ به‌ خصوص‌ كارهايي‌ كه‌ به‌ مردانه‌ معروف‌ شده‌، در عمل‌ توسعه‌ كافي‌ پيدا نكرده‌ است‌. مشاهدات عینی و آمارهای جمعیتی نشان می­دهد که در عمل شاهد رشد سطح اشتغال زنان در کارهای رسمی کشور نیستیم. قدرمسلم‌، خانه‌ داري‌ زنان‌ بر فعاليت‌ بيرون‌ از خانه‌ غلبه‌ دارد، اما اگر زنان‌ عملاٌ بخواهند مجدّانه‌ در فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌و بازار كار حضور داشته‌ باشند، بي‌ شك‌ نياز به‌ حمايت‌ و كمك‌هاي‌ مادي‌ و معنوي‌ فراواني‌ دارند.

نتیجه

در اسلام، بر اساس وظيفه زن به عنوان مادر و همسر و نقش زيستى و عاطفى او در طبيعت، امتيازات و حقوقى قرار داده شده است. در مقابل آن نيز محدوديت‏ها يا به تعبير ديگر، تخفيف‏هايى نيز براى او در نظر گرفته شده‏اند. به دليل سياست‏هاى كلى نظام جمهورى اسلامى در جهت تثبيت نظام خانواده، مبحث «اشتغال زنان» سياستى ويژه مى‏يابد. بر اين اساس، دولت بايد تمهيداتى ايجاد نمايد تا ضمن حفظ كيان خانواده و نقش زن به عنوان محور آن، زنان به حقوق قانونى و طبيعى خود دست يابند، استعدادهاى آنان شكوفا شوند، توانايى‏هايشان به منصّه ظهور برسند و از زنان به عنوان نيمى از جامعه انسانى در ايجاد جامعه مدنى مورد نظر اسلام به نحو مطلوب استفاده شود. در اين صورت است كه زنان قادر خواهند بود تا با اصالت دادن به سنگر «خانه» در «اجتماع» نيز به نحو شايسته، ضمن رعايت حدود الهى، به وظايف قانونى و اجتماعى خود عمل كنند و با احساس استيفاى حقوق انسانى و شرعى خود، به رضايت خاطر برسند.

زنان می­توانند با بهره‏جويى از علم، فناورى و صنعت امروزى و سرمايه‏ها و ذخاير فرهنگى گذشته كارساز در خانه و اجتماع  باشند.

 زنانى كه ضمن حفظ حدود الهى، در انجام مسئوليت‏هاى انسانى خود، كارآمد و سرافرازند؛ زنانى كه خود تصميم‏گيرنده در سرنوشت خويشند و در مقدّرات اساسى مملكت شركت مى‏كنند؛ زنانى كه نه به لحاظ تبليغات اين يا آن گروه و نه براساس تقليد و نه از روى تسليم هوا و هوس شدن، بلكه مى‏دانند تحت هر شرايطى و بر اساس هر ضابطه‏اى چه بايد بكنند؛ زنانى كه خود سازنده محيط كار و وضعيت اشتغال خويش هستند؛ زنانى كه در صحنه رقابت، نه به خود برتربينى و استكبار رسيده‏اند و نه احساس تحقير و كوچكى مى‏كنند. بلكه با احساس اعتماد به نفس و با اعتقاد به احسن بودن نظام خلقت، جايگاه خود در هستى را يافته‏اند و چون هيچ چيز در اين نظام بيهوده و عبث نيست، عمر خود را به بطالت و بيهودگى نگذرانده، به جاى وابسته به ديگران بودن، منشأ تلاش و خدمت و كار مى‏گردند؛ زنانى كه اشتغال زا، بارآور، متين و استوارند و در هر سنگر و وضعى، چنان هستند كه لازم است؛ زنانى كه وقار و سكونشان همچون حركت و خروششان معنادار است؛ و منشأ پيوستگى خانواده‏ها و مظهر رحمت و خويشاوندى و اعتدالند؛ زنانى كه مادرانى برجسته، همسرانى رفيق، كارگزارانى عادل و عاقل، شهروندانى لايق و بايسته و انسان‏هايى كامل و بالغند؛ زنانى قانونگذار، قانون‏پذير و فعّال؛ زنانى كه نارسايى‏هاى قانونى و غيرقانونى، و مكتوب و غيرمكتوب را شناخته، درصدد چاره‏جويى به احسن وجه برآمده‏اند؛ زنانى كه قدر زن بودن خويش را شناخته‏اند و از اين‏رو، به آن افتخار مى‏كنند و هرگز تمنّاى جز آن را ندارند؛كه در اين تمنّيات آسيب‏هاى بزرگى نهفته‏اند.

در ديدگاه دينى و توحيدى، اصل «رضايت الهى» است و آن در گرو انجام بهتر وظايف است. پس در شرايط متفاوت، ضرورت‏ها و وظايف متغيّرند. گاه ضرورت، حضور اجتماعى را مى‏طلبد و گاه در خانه ماندن و انزوا را.(بررسی سیره عملی معصومین و از جمله امام علی ( ع) بهترین نمونه است . 23سال همراهی با پیامبر ، 25 سال سکوت و 5 سال حکومت.)

 اين مسئله  نه تنها براى زنان، كه در مورد مردان نيز صادق است. گردن نهادن به حكم الهى است كه ميزان ارزش‏هاست و سرپيچى از فرامين و دستورات الهى است كه موجبات شقاوت و بدبختى را فراهم مى‏كند. در اين ديدگاه، تنها شكل عمل نيست كه مورد نظر واقع مى‏گردد، بلكه نيّت و نتيجه كار نيز لحاظ مى‏گردد. نيّت نه فقط در عبادات، كه در اجتماعيات نيز اهميت دارد. زیرا هر كس را با شاكله وجودى او، كه ناشى از نيّت اوست، مى‏سنجند. اشتغال و شكل آن نيز تابع اين اصل كلى بوده، با آن سنجيده و محاسبه مى‏گردد.«كلٌّ يَعملُ على شاكِلته.»(اسراء/ 81)

 اما اگر با نگرش اومانيستى به انسان نگريسته شود، چون انسان و خواسته‏هاى او ملاك ارزش‏گذارى‏اند، به صورت و ظاهر كار توجه مى‏شود. در اين ديدگاه، اشتغال نه يك وظيفه، بلكه تنها يك حق انسانى است. اين مباحث ريشه در باورهاى كلامى و منازعات فكرى دارند. از اینرو به تعداد نظريه‏هاى فكرى، راه‏حل‏هاى متفاوت ارائه مى‏گردد.

*عضو هیأت علمی دانشگاه بو علی سینا

Fn1341@basu.ac.ir

منابع:

قرآن

رساله توضيح المسائل آيات عظام حضرت امام خمينى رحمه‏الله، فاضل لنكرانى، محمّدتقى بهجت، ميرزا جواد تبريزى و ساير مراجع

ابن سينا، 1328 منطق المشرقيين و القصيده المزدوجه في المنطق ، قاهره

ابن سینا، 1370، في اقسام العلوم العقليه ، تسع رسائل في الحكمه و الطبيعيات ـ قم

ابوت،پاملا و کلر والاس. 1380. «جامعه شناسي زنان». ترجمه نجم عراقي. نشرني.تهران

بروس‌ كوئن‌، 1381، مباني‌ جامعه‌شناسي‌، ترجمه‌ و اقتباس‌ دكترغلام عباس توسلي‌، رضا فاضل‌، انتشارات‌ سمت‌، چاپ‌ سيزدهم‌،

اعزازى، شهلا ،1380، نگرشى بر تحليل جنسيتى در ايران، مركز امور مشاركت زنان رياست جمهورى

تهوري، محمد،1377 ‌بررسي‌ تعارض‌ شغلي‌ و خانوادگي‌ زنان‌ شاغل‌ (كار ـ خانه‌ داري‌)، به‌ كوشش‌ دانشكده‌ علوم‌ اجتماعي‌، دانشگاه‌ تهران‌، زيرنظر دكتر غلام‌ عباس‌ توسلي

‌جزنی، نسرین، 1383، ارزش کار حانگی زنان، تهران، شرکت انتشارات سوره

جوادى آملى، 1372، عبداللّه، زن در آيينه جلال و جمال، رجاء،

حبیبی، شهلا،1377، مبنای برنامه ریزی با رویکرد جنسیتی، موسسه فرهنگی هنری ریحانه النبی ،تهران  

حسينى طهرانى،محمد،  1418، رساله بديعه در شرح « الرجال قوّامون علی النساء » ترجمه جمعی از فضلاء، نشر علامه طباطبایی. خدیو جم، حسین، 1348، ترجمه احصاء العلوم فارابی، تهران

دهخدا، على اكبر،1338، لغت‏نامه دهخدا، زير نظر دكتر محمّد معين، مؤسسه دهخدا
رستمی، الهه،1379، جنسیت، اشتغال، اسلام گرایی، تحقیقی در نقش اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران، تهران

ساروخانی، باقر،1370، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، سروش، تهران

سفیری، خدیجه،1377،جامعه شناسی اشتغال زنان، موسسه فرهنگی انتشارات تبیان، تهران

شجاعی، زهرا، 1380: مركز امور مشاركت زنان، نگرشى بر تحليل جنسيتى در ايران، مركز امور مشاركت زنان دفتر رياست جمهورى

شجاعي، زهرا، 1384، براي زنان فردا، جلد 1و2، مركز امور مشاركت زنان رياست جمهوري ،روز نو
شیخی، محمد تقی،1380، جامعه شناسی زنان و خانواده، تهران

کاستلز، مانوئل، 1382،«عصر اطلاعات». ترجمه حسن چاووشيان. انتشارات طرح نو

مطهّرى، مرتضى، 1375، نظام حقوق زن در اسلام، صدرا، قم

ملکشاهی، حسن، 1363، ترجمه الاشارات و التنبیهات، انتشارات سروش

ندری ابیانه، فرشته، تركمانى، حسينعلى،1380، چهار سفر تا ظهور انسان کامل در آیینه جمال زن، نور علم

ویل دورانت،1373، تاریخ فلسفه، ترجمه عباس زریاب، چاپ دانشجویی شرکت و انتشارات علمی و فرهنگی، تهران

هاشمى، سيدمحمد، 1375، «حقوق كار و اشتغال»، مجله فرزانه، ش 8، دوره سوم
1372، بررسی وضعیت موجود زنان روستایی ایران ،جهاد سازندگی ،دفتر تحقیقات و برنامه ریزی معاونت ترویج و مشارکت مردمی

1374، تبيان، دفتر 8، جايگاه زن در انديشه امام خمينى

1374گزارش ملی وضعیت زنان در جمهوری اسلامی ایران ،تهران ،نهاد ریاست جمهوری ،دفتر امور زنان

1374مجموعه مقالات کنگره نقش زن، علم ، صنعت و توسعه،  ،تهران ،نهاد ریاست جمهوری ،دفتر امور زنان

1378، تأملی بر جایگاه زن ،مجموعه مقالات کنگره بین المللی جایگاه و نقش زن از دیدگاه حضرت امام خمینی

1381،مجموعه مقالات زنان و گفتگوى تمدن‏ها، مركز امور مشاركت زنان

1380نگرشى بر تحليل جنسيتى در ايران، مركز امور مشاركت زنان دفتر رياست جمهورى

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بالا