زنان در برنامه هفتم توسعه: چالش مسئله شناسی سیاستگذار و فقدان رویکرد برنامه‌ریزی جنسیتی

زنان در برنامه هفتم توسعه: چالش مسئله شناسی سیاستگذار و فقدان رویکرد برنامه‌ریزی جنسیتی

دکتر لیلا فلاحتی

ایران از جمله کشورهای آسیایی است که در حوزه برنامه­ریزی برای توسعه از سابقه طولانی برخوردار است. بنا به شواهد رسمی تا زمان انقلاب اسلامی در سال 1357، پنج برنامه توسعه با فواصل زمانی مختلف در یک بازه زمانی 30 ساله اجرا شده بود و پس از انقلاب نیز تاکنون شش برنامه توسعه اجرا شده است. اکنون با انتشار متن نهایی برنامه هفتم توسعه به نظر می­رسد فرصت مناسبی برای بررسی مفاد این برنامه از رویکرد زنان و جنسیت فراهم شده است. پیش از نقد و بررسی ابتدا مروری بر وضعیت زنان ایران در شاخص­های توسعه خواهیم داشت.

ایران در شاخص‌های توسعه انسانی:

ایران از جمله کشورهایی است که در منطقه غرب و جنوب آسیا همواره پیشتاز سرمایه گذاری در زیرساخت­های توسعه از جمله آموزش و بهداشت بوده و به همین دلیل موفق شده که دستآوردهای جدی در این زمینه داشته باشد. در سال 1990 ایران با کسب عدد 601/0 در رتبه 80 دنیا قرار داشت و در سال 2021 به عدد 774/0 رسیده است. بر اساس شاخص توسعه انسانی هر کشوری که به عدد 1 نزدیک­تر شود، موفق به دستیابی به شاخص­های بهتری در توسعه انسانی شده است. اگر چه این روند امروز برای ایران با مشکلاتی همراه بوده که از جمله می­توان به تشدید تحریم­های اقتصادی از آغاز سال 2010 و تأثیر آن بر محدودیت­های بودجه برای سرمایه­گذاری در زیرساخت های آموزش و سلامت و اقتصاد اشاره نمود. تأثیر این محدودیت­ها بر شاخص توسعه انسانی ایران به این نحو بوده که تا سال 2017 ایران موفق به کسب میانگین 789/0 شده بود و در آستانه ورود به باشگاه کشورهای خیلی توسعه یافته بود، اما به دلیل تشدید محدودیت­های اقتصادی از همین سال روند نزولی در شاخص را تجربه نموده و این عدد هم اکنون به 774/0 تنزل و در نتیجه رتبه ایران نیز تنزل نموده است. بنابراین از یک بعد ایران با تنزل رتبه و میانگین در شاخص توسعه انسانی روبرو است.

ایران در شاخص‌های نابرابری جنسیتی:

شاخص توسعه جنسیتی[1] از جمله شاخص­هایی است که دستآوردهای توسعه را بر حسب جنسیت تقسیم می­کند و مروری بر گزارش نهاد توسعه سازمان ملل نشان می­دهد که در میانگین توسعه جنسیتی در جهان به عدد 958/0 نزدیک شده و میانگین ایران 880/0 است که می­توان گفت فاصله معناداری است. تقسیم شاخص توسعه جنسیتی نشان می­دهد که این شاخص برای مردان 8/0 و برای زنان 704/0 است که بیانگر شکاف جنسیتی  096/0 بین زنان و مردان ایرانی در دستآوردهای توسعه است و زنان با مردان فاصله دارند.  شاخص نابرابری جنسیتی[2] از دیگر شاخص­هایی است که نابرابری­های جنسیتی را بر حسب دسترسی به 4 زیرشاخص مهم آموزش، سلامت، مشارکت اقتصادی و سیاسی مورد ارزیابی قرار می­دهد. هر قدر میانگین یک کشور در این شاخص به صفر نزدیک­تر باشد، به معنای برابری بیشتر است. بررسی میانگین جهانی نشان می­دهد که هم اکنون این شاخص برای کل جهان 465/0 است و برای ایران این عدد 459/0 است. به عبارت دیگر ایران در این زمینه وضعیت بهتری نسبت به میانگین جهانی دارد. ایران در سال 1990 میانگین 708/0 را نشان می­داد و بدون شک با برنامه­ریزی و سرمایه­گذاری در زیرساخت­های توسعه موفق به کاهش معنادار این نابرابری شده است، اما همچنان بررسی وضعیت ایران در دو شاخص مشارکت سیاسی و مشارکت اقتصادی زنان بیانگر نابرابری جدی جنسیتی است. فاصله زنان در شاخص مشارکت سیاسی با مردان 88 درصد و در مشارکت اقتصادی 54 درصد است. این شکاف جنسیتی در این دو شاخص کلیدی و مهم منجر به کاهش رتبه ایران در شاخص­های بین­المللی حساس به جنسیت شده است. به طوری­که بر اساس گزارش 2023، مجمع جهانی اقتصاد، ایران از مجموع 146 کشور دنیا در رتبه 143 و در مجموع 5 کشور جهان با بیش­ترین شکاف جنسیتی قرار گرفته است.

ضرورت‌های برنامه‌ریزی در حوزه زنان در سطح ملی

مشارکت اقتصادی: ایران از جمله کشورهایی است که با توسعه زیرساخت­های آموزشی در سطوح مختلف موفق به کسب دستآوردهای معناداری در حوزه آموزش از جمله سهم بیش از 50 درصدی زنان در آموزش عالی شده است. مشارکت گسترده زنان در آموزش عالی این چشم انداز را برای اقتصاد ایجاد کرده بود که در دهه 80 و 90 با موج فزاینده زنان در بازار کار تخصصی مواجه خواهد شد، اما بنا به شواهد آماری، علی­رغم افزایش سطح تحصیلات زنان، سهم آنان در مشارکت اقتصادی در 4 دهه گذشته هیچ­گاه از 20 درصد فراتر نرفته است. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در حال حاضر نرخ مشارکت اقتصادی زنان در حدود 14 درصد و مشارکت اقتصادی مردان 7/68 درصد و نرخ بیکاری برای زنان 6/15 درصد و برای مردان 4/8 درصد است. مقایسه این دو شاخص نشان می­دهد که نرخ مشارکت اقتصادی مردان چهار برابر زنان و بیکاری زنان دو برابر مردان است. طبقه بندی شاخص مشارکت اقتصادی و بیکاری بر اساس سطح تحصیلات، یافته­های دیگری را در اختیار ما قرار می­دهد. از جمله اینکه سهم زنان شاغل با تحصیلات عالی از شاغلان کل کشور 5/40 درصد و برای مردان 2/21 درصد است. بنابراین زنان برای ورود به بازار کار به شایستگی­های بیش­تری همچون تحصیلات عالی نیازمند هستند و در مقابل مقایسه نرخ بیکاری دانش آموختگان از کل بیکاران کشور، نشان می‌دهد که سهم مردان 6/29 درصد و برای زنان 5/67 درصد است. بنابراین مشارکت اقتصادی زنان دانش­آموخته دانشگاهی یکی از نقاط مهم و از جمله نیازهای اولویت دار در زمینه برنامه­ریزی در حوزه زنان تلقی می­شود.

دسترسی به عدالت قضایی و حمایت حقوقی- قانونی: یکی از شاخص­های مهم که در روند توسعه جنبه کیفی و نقش مهمی در پایداری توسعه دارد، دسترسی به حمایت­های قضایی و حقوقی است. قوانین و ساختار حقوقی در هر کشوری مبنای دسترسی به عدالت قضایی تلقی می­شود و کشور ایران نیز تلاش نموده در بسیاری از موارد، فرآیند دسترسی زنان را به حمایت­های حقوقی تسهیل نماید. افزایش حمایت­های حقوقی در ازدواج، محیط اجتماعی و بازار کار از جمله بخش­هایی بوده که به شدت مورد توجه بوده، اما مروری بر شاخص­های فعلی هنوز نشان می­دهد، تا وضعیت ایده­آل فاصله وجود دارد. به عنوان مثال در شاخص زنان، قوانین و کسب و کار[3] ایران از مجموع 100 امتیاز موفق به کسب 31 امتیاز شده و در شاخص­هایی همچون تحرک، محیط کار و ازدواج هنوز دچار انسداد و محدودیت است.

مقایسه این وضعیت با عربستان سعودی نشان می‌دهد که علی رغم اینکه هر دو کشور اسلامی هستند، اما با تصویب قوانین حمایتی از زنان در سال 2017، وضعیت این شاخص­ها تغییر معناداری داشته و از مجموع 100 امیتاز موفق به کسب نمره 71 شده است. این تحولات در شاخص­های حقوقی تأثیر مستقیمی بر توسعه بازار کسب و کار و در نتیجه افزایش مشارکت اقتصادی نیز خواهد داشت و به عبارت دیگر، توسعه چندمنظوره محسوب می­شود و ضرورت دارد سیاستگذاران در برنامه توسعه به آن توجه جدی داشته باشند.

A close-up of a diagram

Description automatically generated

زنان سرپرست خانوار سالمند: یکی از ویژگی‌های سالمندی در اکثر کشورهای جهان، زنانه بودن ساختار جمعیت سالمند است. زنان بنا به دلایل بیولوژیکی طولانی‌تر از مردان زندگی می‌کنند، اما معمولا در این دوران با بیماری­های مزمن درگیر هستند و نیازمند توجهات پزشکی و مراقبتی فراوانی هستند و نرخ وابستگی آنان در این دوران بسیار بالاست. مروری بر هرم سنی جمعیت ایران نیز نشان می­دهد که ایران به سمت سالمندی حرکت نموده و بحران سالمندی یکی از موضوعات مهم در آینده کشور ماست. مسئله سالمندی در کشور ما درگیر الگوی مهمی از نظر نرخ زنان سرپرست خانوار سالمند است. به طوری که بر اساس آخرین سرشماری ملی در سال 1395، نرخ خانوارهای دارای سرپرست سالمند در سال 1385 برابر با 7/13 درصد بوده و در سال 1395 به 4/14 درصد از کل خانوارهای کشور رسیده که در این میان خانوارهای زن سرپرست سالمند از 24 درصد به 33 درصد افزایش یافته است. بنابراین با رشد فراگیر این نوع خانواده ها مواجه هستیم. در کنار این آمار باید به نرخ افزایش خانوارهای تک سرپرست هم توجه نمود که درصد زنان 66 درصد و مردان33 درصد هستند. به عبارت دیگر زنان بیش از مردان تنها می­مانند و در کنار هم قرار دادن این روندها نشان می­دهد که با روند رو به افزایش «زنان سالمند تنها» مواجه خواهیم بود. این موضوع از منظر برنامه­ریزی جنسیتی وقتی اهمیت مضاعف دارد که بدانیم نرخ مشارکت اقتصادی زنان در کشور ما 14 درصد است و به عبارت دیگر زنان توان سرمایه‌گذاری اقتصادی، برخورداری از بیمه و بازنشستگی برای دوران سالمندی ندارند و بنابراین در دوران سالمندی نرخ وابستگی به فرزندان و خویشاوندان آنان افزایش یافته و بدون شک در بحران­های اقتصادی، با موجی از زنان سالمند رها شده مواجه خواهیم بود.

برنامه هفتم توسعه و مواجهه با مسائل زنان

مروری بر مواد مندرج در برنامه توسعه هفتم نشان می‌دهد که زنان به صورت کلی در دو بخش مورد توجه قرار گرفته­اند.

در بخش اول ذیل برنامه­ها و إصلاحات سنجه ای ماده 29، با موضوع اصلاحیه بازنشستگی است که در دو بند خ و ذ به شرح ذیل به سن بازنشستگی آنان اشاره شده و عملا تسهیلاتی برای خروج از بازار کار در نظر گرفته شده است.

ذیل ماده 29:

– بند خ: تمامی بیمه‌پردازانی که طبق قوانین و مقررات فعلی واجد شرایط بازنشستگی هستند و سن آنها برای زنان کم­تر از پنجاه و سه سال و برای مردان کم­تر از پنجاه و شش سال است؛ در طول برنامه، هر سال به میزان چهارماه به سنوات اشتغال آنها برای بازنشستگی تا تحقق شرایط سنی مذکور، اضافه می‌شود. صندوق‌هایی که شرط سنی بازنشستگی مشمولان آنها بالاتر از ارقام فوق‌الذکر است از مفاد این بند مستثنی هستند.

– بند ذ: حداقل سن لازم برای بازنشستگی مشاغل سخت و زیان‌آور برای زنان چهل و پنج سال و برای مردان پنجاه سال است.

ماده ویژه حوزه زنان و خانواده: در متن نهایی لایحه، ماده 80 برای حوزه زنان و خانواده در نظر گرفته شده که دارای پنج بند به شرح ذیل است:

ماده ۸۰- به‌منظور تحکیم نهاد خانواده و رفع موانع رشد و شکوفایی بانوان، اقدامات زیر را انجام می‌شود:

الف- معاونت امور زنان و خانواده رئیس‌جمهور موظف است با همکاری معاونت حقوقی رئیس‌جمهور، نسبت به بررسی و آسیب‌شناسی قوانین و مقررات مرتبط با حمایت از خانواده و مشاوره خانواده که مغایر با سیاست‌های کلی خانواده می‌باشند، اقدام نماید و پیشنهاد اصلاح قوانین و مقررات تا پایان سال اول برنامه جهت طی مراحل قانونی به مراجع ذی­صلاح ارائه نماید.

ب- معاونت امور زنان و خانواده رئیس‌جمهور موظف است با همکاری مرکز آمار ایران و سایر دستگاه‌های دارنده اقلام آماری مرتبط نسبت به سنجش وضعیت زن و خانواده و رصد و تحلیل‌شناختی و روندنگاری و ارائه گزارش‌های ادواری این حوزه به تفکیک شهری، روستایی و عشایری در بستر درگاه هوشمند تبادل اطلاعات اقدام نماید.

پ- وزارت کشور مکلف است طرح جامع توانمندسازی زنان سرپرست خانوار را با همکاری معاونت امور زنان و خانواده رئیس‌جمهور و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ظرف مدت شش‌ماه پس از ابلاغ برنامه تهیه و به تصویب شورای اجتماعی کشور برساند.

ت- وزارت کشور موظف است نسبت به تکمیل و اصلاح برنامه ملی کنترل و کاهش طلاق با هدف افزایش پایداری نهاد خانواده و پیشگیری از گسست آن با همکاری معاونت امور زنان و خانواده رئیس­جمهور و دستگاه‌های ذی‌ربط ظرف مدت سه‌ماه پس از ابلاغ برنامه اقدام نماید.

ث- وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مکلف است با همکاری سازمان امور اداری و استخدامی کشور و معاونت امور زنان و خانواده رئیس‌جمهور نسبت به تهیه مقررات و سازوکارهای اجرایی برنامه اشتغال بانوان با رعایت نقش زن در خانواده با تعیین وظایف و کارکردهای هر یک از دستگاه‌های اجرایی، ظرف مدت یک سال پس از ابلاغ برنامه، جهت تصویب در هیئت‌وزیران اقدام نماید.

مروری بر پنج بند پیشنهاد شده ذیل ماده 80 نشان می­دهد که عملا سیاستگذار در تشخیص شناسایی نیازها و اولویت های زنان دچار نارسایی و عدم توانایی در مسئله شناسی است. اولین مسئله، نه در برنامه فعلی توسعه، که در برنامه­های قبلی نیز بازنمایی زیادی دارد، ترکیب دو موضوع زن و خانواده ذیل یک مفهوم و نارسایی در تحلیل دقیق نیازهای هر حوزه است. از جمله مشکلات این برنامه نیز تفوق موضوع خانواده، البته بازهم نه با تحلیل دقیق و نیازسنجی، بر مسائل و اولویت­های زنان است.

در بند الف این ماده، تأکید محوری بر موضوع خانواده است، حال آنکه گروه­های متعدد زنان نیازمند توجه و دسترسی به عدالت قضایی هستند و ضرورت دارد که سیاستگذار در توجه به این مهم، گروه­های مختلف زنان را مورد توجه قرار می­داد. علاوه بر این سوال و پرسش مهم این است که سیاستگذار چه اقدام اجرایی برای رفع انسداد لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» که بیش از ده سال در فرآیندهای مختلف اداری و تقنینی گرفتار است، نموده است. در مجموع این بند پیشنهادی، متمرکز بر تعریف زن بر بستر خانواده است و گروه­های دیگر زنان را به رسمیت نمی­شناسد.

بند ب این ماده بر گزارش­های آماری حوزه زنان تأکید دارد و مشخص نیست چارچوب مورد نظر برای تهیه این گزارش­ها چیست؟ در حالی که در برنامه ششم توسعه «شاخص­های عدالت جنسیتی» مورد تأکید قرار گرفته بود و دولت 11 و 12 برای تهیه این چارچوب با همکاری دستگاه­های متعدد اقدامات فراوانی را انجام و نهایتا شاخص­های عدالت جنسیتی در 8 محور و 25 شاخص اصلی و بیش از 170 زیرشاخص تهیه و توسط مرکز آمار ایران نیز شناسنامه آنها تولید و منتشر شد. در حالی که انتظار می­رفت گزارش­های ادواری این شاخص­ها توسط دولت 13 به صورت شش ماهه تهیه و منتشر شود، مجددا سیاستگذار به تهیه گزارش­های ادواری بدون چارچوب مشخص تأکید می­کند و انتظار دارد در قالب برنامه هفتم به رویه­های جدیدی دست یابد.   

بند پ این برنامه بر موضوع «طرح جامع توانمندسازی زنان سرپرست خانوار» تأکید نموده که باز هم مشخص نیست سیاستگذار با چه هدفی برنامه­های مصوب قبلی را نادیده گرفته و مجدد اقدام به درج این عنوان در برنامه هفتم نموده است. لازم به ذکر است که «تصویب نامه در خصوص طرح جامع توانمند سازی زنان سرپرست خانوار» در تاریخ 20/02/1398 توسط هیئت وزیران با شماره تصویب نامه  ۲۵۰۷۰/ت۵۵۴۵۶هـ نهایی شده و از تاریخ 01/03/1398 ابلاغ گردیده که ذیل آن اختیارات لازم به معاونت امور زنان برای تهیه و ابلاغ اجرا به دستگاه‌های ذی­ربط و نظارت بر آن داده شده است. حتی ذیل این مصوبه تأکید شده که اعتبارات مورد نیاز اجرای طرح مذکور همه ساله حسب مورد توسط دستگاه‌های ذی­ربط برای پیش‌بینی در لوایح بودجه سالیانه به سازمان برنامه و بودجه کشور ارایه شود.

بند ت این برنامه نیز بر «تکمیل و اصلاح برنامه ملی کنترل و کاهش طلاق» اشاره نموده که از جمله مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی از سال 1393 بوده و در سال 1394 شورای عالی انقلاب فرهنگی اجرای این برنامه را به صورت فرادستگاهی در دستور کار قرار داده بود و در نهایت با تعیین شرح وظایف دستگاه‌هایی مانند قوه قضاییه، وزارت بهداشت، وزارت آموزش‌وپرورش، وزارت علوم، سازمان بهزیستی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها و چند دستگاه دیگر، تصویب و مقرر شد این برنامه ملی در 10 استان به‌صورت نمونه‌ای و با اولویت اجرا شود. نکته مهم این است که اگر این چارچوب نیاز به اصلاح داشت، می­توانست در قالب یک همکاری بین دستگاهی پیش رود و اینکه سیاستگذار در یک برنامه 5 ساله ملی، تکمیل و اصلاح یک برنامه را به عنوان یکی از وظایف خود تعیین کند، تعجب برانگیز است.

بند نهایی این ماده بر «تهیه مقررات و سازوکارهای اجرایی برنامه اشتغال بانوان با رعایت نقش زن در خانواده» تأکید دارد و از دو بعد قابل نقد جدی است. از یک منظر پرسش مهم این است که سیاستگذار چرا به مسئله «مشارکت اقتصادی» توجه نکرده و مفهوم اشتغال را که دارای محدودیت و الزامات خاصی است مطرح نموده و در بعد دوم تأکید بر نقش زنان در خانواده این برداشت را تشدید می­کند که زنان مجرد از محدوده سیاست­گذاری خارج هستند و توجهی به نیازهای اقتصادی آنان نشده است. علاوه بر این ماده 79 برنامه نیز دولت پیش بینی کرده که توانمندی­های مهارتی و شغلی 10 هزار زن را افزایش دهد که با یک محاسبه ساده در 31 استان به عدد 300 نفر برای هر استان و در بازه 5 ساله به عدد 64 نفر در هر سال می­رسیم که بیانگر رویکرد سیاستگذار به مسئله مشارکت اقتصادی زنان است.

نهایتا می­توان بیان کرد که این برنامه دارای اشکالات متعدد از جمله عدم انطباق با نیازهای زنان، عدم نوآوری و چشم انداز حداقلی است. در حالی­که انتظار می­رفت این برنامه با در نظر گرفتن فرصت­های مختلف اقتصادی و اجتماعی تلاش برای بهبود وضعیت زنان در سطوح محلی، ملی و بین­المللی باشد، اما در حداقل ظرفیت و نهایتا به تکمیل و اصلاح برنامه­های حوزه زنان در یک دهه پیش محدود مانده است.

پانوشت­ها:

1-Gender Development Index (GDI)

2- Gender inequality Index (GII)

3-Women, Business and Law (WBL)

[1] دانشیار جنسیت و توسعه، عضو هیات علمی گروه مطالعات زنان، موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری


[1]

[2]

[3]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بالا