سرمقاله شماره 40

حقوق زنان شماره 40

پرزیدنت مسعود!

زنان را فراموش نکنید !

اشرف گرامی زادگان – صاحب امتیاز، مدیر مسئول و سردبیر نشریه حقوق زنان
اشرف گرامی زادگان – صاحب امتیاز، مدیر مسئول و سردبیر نشریه حقوق زنان

هنوز در التهاب هستیم. هم راست را از دروغ تشخیص نمی‌دهیم و هم لحظه‌ها را به سختی سپری می‌کنیم.گمان کنم همه در این حالت هستند. در عین حال که دوست داریم به امید چنگ بزنیم اما، اماها ما را مشوش می‌کند. شاید در یک حالت برزخی به سر می‌بریم. این که کدام نظریه به واقعیت می‌پیوندد. کدام دیدگاه از بقیه نظرات پیشی میگیرد؛ و حق چگونه پیروز می‌شود و اینکه آیا حقوق مردم پاس داشته می‌شود، تا لحظات پایانی انتخابات ادامه یافت. مرحله اول و مرحله دوم…

هنگامی که به بن بست چشم دوخته بودیم گفتند که پایان شب سیه سپید است و وقتی که ریاست خواهان به تقابل یکدیگر آمدند، این دفعه نه « بگم بگم»، بلکه «نمی‌گذارم انتخاب شوی»، اوج قدرت نمایی شد. به عنوان یک شهروند از این همه زیاده‌گویی و طمع تملک مقام به تنگ آمدم. اخلاق به کنجی خزیده بود و قلدری بر روی صندلی جهل و خودخواهی، وجدان را به سخره گرفت. از اخلاق نشانی نبود بلکه فقط و فقط خود برتربینی و قلدر‌مآبی در جلوی منظر صدها شهروند، روح و روان مخاطبان را به بازی گرفت. «رأی میدهم و رأی نمیدهم» مرتب تکرار شد و گفتمان غالب در جامعه شد. علاقه‌مندان به استقلال و حفظ کرامت ایرانیان، بخاطر کشور مرتب با تماسهای مکرر، همه را به رأی دادن ترغیب کردند و دغدغه‌هایشان را بازتاب دادند. برخی بله گفتند و برخی نگران تکرار روند سالهای قبل شدند.چه کسی به شهروندان اطمینان می‌داد که کشور متعلق به شماست و حقوق ملت باید اولویت باشد و یا چراغ روشن است؟!

حق بدهید که ضربه‌های وارده به مردم در طی چند سال اخیر، زخمهای سختی بر جای گذاشت. وقتی راست و دروغ شناسنامه ندارد و هویت خوبان از بدان تمیز داده نمی‌شود، چگونه وارد یک انتخاب سرنوشت‌ساز شویم؟ این چگونه و چرایی و عدم اطمینان از شاید تنها کاندیدای قابل تامل، تردیدها را بالا برد. همه گفتند او نجیب، سالم، دست پاک و تحصیلکرده و در اجرا توانا بوده است. چند دوره نماینده مردم و ضمنا در هییت وزیران، وزیر بهداشت بوده است. او فردی سالم است. این یک امتیاز بود ولی مسئله پاکی تنها امتیاز فردی او نبود بلکه توانایی و اراده او برای توسعه و اجرای خواسته مردم بود که دغدغه اصلی اجرای عدالت و انصاف داشتند. مضافا آن که در نظر بگیریم در این کشور سه قوه، امور را اداره میکنند و نظامیان نیز خود را قوه چهارم حاکمیت می‌دانند ( مراجعه به گفتار سردار رحیم صفوی). به هر حال اگر مدیریت ضعیف باشد تمامی قوا نه در کنار هم بلکه در تقابل هم قرار می‌گیرند. کما اینکه در این سالها مباحثی مثل دولت در سایه و یا اختلاف قوا، و هم چنین سازمانها و ادارات موازی، ذهن هر وطنخواهی را بر میآشفت. ازین رو در ساختار موجود تنها یک قوه از قوای کشور، حریف مسائل و مشکلات کشور نیست و بیش از هر نکته‌ای، تعامل همه قوا باید مورد توجه قرار گیرد.

حال، دولت پیش رو با تشکیل گروههای راهبردی مدعی شد که در حال بررسی شایسته سالارانی است تا شایستگانی در دولت به کار گرفته شوند بلکه جبران مافات شود و شاید برخی از واجدین شرایط مسئولیتهایی در این دولت بپذیرند. اما پس از پایان جلسات، دلخوری‌ها بیانگر عدم سازش و توافق و همفکری است. ضمن آن که خروحی آن جلسات که با شعار جوان گرایی تبلیغ می‌شد به نظر می‌رسد بیشتر با ریسک کم تخصصی و بی تجربگی منتخبان عجین باشد. تجربه نشان داده که بدون داشتن همکاران و تیمی قوی نمی‌توان بر مشکلات متعدد فائق شد و شعار جوانگرایی خیلی ساده انگارانه پنداشته شده و وفاق مورد نظر را کمرنگ خواهد کرد. هنوز مراکزی که با منت به زنان واگذاشتند نه کادر قدری دارد و نه برنامه‌ای شفاف اعلام شده که برای زنان قرار است چه برنامه و روشی اجرا شود. در این میان شخص پرزیدنت مسعود حتی حاضر به گفتگوی اولیه با رسانه‌ها نشده است.

چرا ؟ مگر همین رسانه‌ها برای حفظ کرامت و استقلال کشور، این همه فشار تحمل نکردند. مگر همین رسانه‌ها در فضای واقعی و مجازی تحت فشار قرار نگرفتند. مگر بیشتر زخمها را خبرنگاران متحمل نشدند؟

گریز رییس جمهور از پاسخگویی و اعلام برنامه به رسانه‌ها، یک زخم دیگر شد بر پیکر نحیف رسانه‌ها، که سالهاست در کشور ایران به هیچ گرفته میشوند. حال آن که رسانه‌ها چشم و گوش جامعه هستند و آنچه بزرگان قبیله نمی‌دیدند، می‌دیدند و اطلاع رسانی می‌کردند که آی مسئولین آگاه باشید. کشور در معرض خطرهای فرهنگی اجتماعی، سیاسی و کاهش ثروت ملی شده است. کار در دست کاردان نیست و خطر در کمین است. چقدر هشدار داده شد!

حال انتخاب پرزیدنت مسعود به عنوان نهمین رییس جمهور از 7مرداد 1403 آغاز شد. جز چند قول درباره دغدغه حجاب، فیلترینگ، آزادی‌های مدنی و سیاسی، انتخاب زنان شایسته در پست‌های دولتی و… برنامه تدوین شده و دارای چهارچوب زمانی و تقسیم وظایف، مستنداتی در دست نیست. بی شک دیگر قول شفاهی با انتظارات مردم سازگار نیست. حال که همه یک بار دیگر به ریسمان امید چنگ زده‌اند، انتظار صراحت و شفافیت و عمل به موقع لازمه دلبستگی ملی است در غیر این صورت، چگونه مترصد بمانیم تا گزارش سخنگوی دولت و یا اعلام برنامه‌ها توسط روابط عمومی دولت، به بدن بی‌نای مردم، امید تزریق کند. آیا سخنگوی دولت گزارش عملکرد ایشان را به ملت شریف ایران به طور مرتب اعلام می‌کند یا باید مردم در لابلای اخبار بگردند و آنالیز کنند که دستاوردهای ایشان از سفرها و جلسات و حضور درکمیته ها چه می‌تواند باشد! مردم باید هر چه سریعتر و به شکل ملموس حرکت به سمت وعده‌ها و نتایج قابل لمس تغییراتی که بابت آن وارد عرصه انتخابات شده‌اند را مشاهده کنند.

در پایان، با انتخاب رییس جمهور، شهروندان حق دارند همانگونه که قبلا اعلام شده و وعده داده شده است، گزارش واقعی حرکت دولت جدید به سمت مقصد جدید به مردم داده شود و تلاشها برای رسیدن به آن روشن گردد. همه می‌دانند که مشکلات عدیده و پیچیده است اما منتظر- که حتی بی‌قراریم -تا هر چه زودتر دستآوردهای دولت جدید را به تماشا بنشینیم.

مدیر مسئول

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بالا