آرزو عزیزی
(وقتی جنگ اتفاق میافتد، همه چیز به هم میریزد. صدای تیراندازی و انفجارها همیشه در هواست. خانهها و مدارس تخریب میشوند و همه چیز دور و برمان خراب میشود. اوقات ترسناکی است و من هرگز نمیتوانم بیدار بمانم. من دوست دارم که به مدرسه بروم و با دوستانم بازی کنم، اما این اتفاق نمیافتد. مادرم همیشه نگران است و پدرم به جنگ رفته و نمیدانم کی برمیگردد. ما باید به مکانهای پنهان برویم تا از گلولهها و بمبها در امان باشیم. من دوست دارم که این همه ترس و وحشت تمام شود. ما همیشه در تاریکی و نداشتن امنیت زندگی میکنیم. امیدوارم یک روز جنگ تمام شود و همه چیز به حالت قبل برگردد.)
از دیرباز جنگ و هنگامههای آن تمامی جهان را درگیر خود ساخته است. امروزه بحث جنگ برای ما ملموستر شده چرا که امسال شاهد درگیری بین فلسطین و اسرائیل هستیم و از طرفی در سال 1400 نیز نظاره گر جنگ روسیه و اوکراین بودهایم و با وجود رسانهها و شکلگیری بنیادهای متعدد همچنان نیاز به مطالعه و بررسی جنگ و تأثیر آن در جوامع و بازههای زمانی مختلف احساس میشود چراکه جوامع به صورت روز افزونی در حال گذار از سنتی، مدرن، حتی رسیدن به پسا مدرن هستند و متاسفانه با وجود پیشرفتهای متعدد، ما همچنان در جوامع نظامی زندگی میکنیم و بر خلاف رویکرد خوش بینانه عصر مدرنیته به حذف نماد جنگ از زندگی روزمره بشر، بخصوص قشر آسیب پذیر زنان، کودکان و سالمندان، ما هرروز شاهد اشکال مخربتر جنگ و پیآمدهای منفی بر زیست جهان بودهایم، به صورتی که در این دوره خطر جنگ میتواند تمامی هستی بشر را در معرض نابودی قرار دهد. برای بررسی وضعیت زنان و تأثیر جنگ بر شرایط زندگی و روحیه زنان میتوانیم نگاهی به جنگ میان کشورمان با عراق بیندازیم، حضور همه زنان ایرانی در جنگ دارای وجه اشتراک نبوده بلکه هریک به دلایلی و به شکلی حضورداشتهاند و یا حتی بدون حضور در صحنه نبرد از جنگ تأثیر پذیرفتهاند و زندگیشان دستخوش تغییر و تحولات متعدد گردیده است. اولین زنانی که به لحاظ زمانی و مکانی از جنگ تأثیر میگیرند زنان جنگ زده هستند که این مواجهه غافلگیرانه بوده است و حتی بعد از مهاجرت به مناطق مختلف که امنتر بوده عده ای از این زنان برای کمک در صحنه نبرد در شهرها باقی مانده یا از خانواده و شهر خود جدا شده و به سمت شهرهای جنگزده برای امداد شتافتهاند. این زنان با مهارتهای خود به پرستاری یا امدادگری پرداخته و یا حتی خبرنگار جنگی شده و اگر مهارت خاصی نداشتهاند به آب رسانی، غذارسانی به بازماندهها پرداختهاند و در عین حال دستهای از زنان هستند که اصلاً در مناطق جنگی نبوده و با رفتن مردان خانواده به جنگ تجربه جنگ را داشتهاند.[1]
جنگ چه تاثیراتی بر روی زنان میگذارد؟
جنگ در سطوح مختلف فردی، اجتماعی و اقتصادی بر روی زنان تأثیرگذار است. از جمله اثرات فردی، فشار روحی بوده که زنان در زمان جنگ ممکن است به عنوان پناهنده یا مستقیماً با حضور در نبردها درگیر آن باشند، که این امر میتواند منجر به استرس شدیدی شده و در مدت زمان طولانی پس از پایان جنگ نیز ادامه داشته باشد، زنان باردار در شرایط جنگی ممکن است به دلیل نگرانیهای مربوط به امنیت خود و نوزادشان به استرس و نگرانی بیشتری دچار شوند که این موضوع میتواند بر سلامت روانی آنها تأثیر مخربتری داشته باشد ودر عین حال آسیبهای جسمی نیز میبینند حتی ممکن است هدف مستقیم حملات در جنگ قرار بگیرند، که ممکن است برای مدتها یا برای همیشه اثرشان باقی بماند. حملات نظامی، انفجارها و جنگ میتواند به طور مستقیم خطرات فیزیکی برای زنان باردار هم ایجاد نماید. زنان در زمان جنگ به کرات مورد تحقیر، آزار و تجاوز قرار میگیرند که این امر علاوه بر آسیبهای جسمی اثرات عمیقتری بر روحیه و اعتماد به نفس آنها میگذارد. زنان باردار در مناطق جنگی ممکن است به دلیل شرایط نامساعد دسترسی محدودتری به خدمات بهداشتی و مراقبت پزشکی داشته باشند که این موضوع بر سلامت آنها و نوزادشان تأثیر منفی میگذارد، از بعد اجتماعی زنان در زمان جنگ از حقوق بشر خود نیز محروم میشوند و مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و به عنوان نتیجه جنگ از حقوق اساسی خود مانند حق بهداشت، تحصیل و کار محروم میشوند. جنگ منجر به تغییر نقشهای اجتماعی زنان در جامعه میشود و آنها را به مسئولیتهای جدیدی مانند تأمین نیازهای خانواده میکشاند. از طرفی تاثیرات اقتصادی جنگ بر زنان بسیار زیاد است چرا که بسیاری از زنان مادر هستند و در فقر و نداری ایجاد شده به دلیل جنگ به هر سمتی کشیده میشوند و در عین حال از فرصتهای اقتصادی محروم میشوند و این میتواند بر روند توسعه اقتصادی آنها تأثیر منفی داشته و بر زندگی و آینده آنان و کودکانشان تأثیرات جبران ناپذیری داشته باشد.
تعرض به زنان در جنگ:
موضوعی که به شدت بر تمامی زوایای زندگی زنان اثرگذار است و باعث آسیبهای متعدد چه روحی و جسمی بر زنان میشود تجاوز و دست درازی به تمامیت جسمانی و روحی زنان میباشد. بله، به زنان در جنگ تجاوز میشود. تجاوز به زنان در مناطقی که درگیر جنگ یا نزاعهای مسلحانه هستند، مشکل جدی و گستردهای است. این امر ممکن است به شکلهای مختلف از تجاوز جنسی تا تجاوز فیزیکی صورت گیرد و تاثیرات عمیقی بر جوامع و فردیت زنان داشته باشد. تجاوز به زنان در جنگ موجب ترس و وحشت در جامعه، افزایش اختلالهای روانی، افزایش خطرات برای بهداشت جسمی و روانی زنان شده و برای شرکت زنان در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی و دسترسی به خدمات بهداشتی و روانی مشکلاتی ایجاد مینماید. همیشه سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و سازمانهای انساندوست به مداخله و پیشگیری از تجاوز به زنان در مناطق درگیر جنگ میپردازند و سعی در ارائه حمایت و محافظت از زنان در این مناطق دارند. حمایت از زنانی که قربانی تجاوز جنگی شدهاند، امری بسیار حیاتی است و این زنان نیازمند حمایت فوری و مستمر هستند. در زیر به برخی اقداماتی که میتوان برای حمایت از زنان قربانی تجاوز جنگی انجام داد اشاره میشود:
- ارائه خدمات پزشکی و روانی: ارائه خدمات پزشکی فوری به زنان قربانی تجاوز جنگی، ارائه مراقبتهای پزشکی و دارویی، و ارائه خدمات روانی و مشاوره میتواند برای بهبود وضعیت آنها اساسی باشد.
- اطمینان از امنیت فیزیکی: اطمینان از امنیت فیزیکی زنان و جلوگیری از خطرات احتمالی مجدد برای آنها بسیار حیاتی است.
- ارائه حمایت حقوقی: ارائه حمایت حقوقی به زنان قربانی تجاوز جنگی برای دستیابی به عدالت و احقاق حقوق اساسی آنها بسیار اهمیت دارد.
- تقویت امکانات مراقبتی و امدادی: ایجاد فضاهای امن و حمایت از سوی جوامع محلی و ارائه خدمات مراقبتی و امدادی مناسب به زنان قربانی تجاوز جنگی بسیار مؤثر است.
5- آموزش و اطلاعرسانی: آموزش و اطلاعرسانی در مورد حقوق زنان و خطرات تجاوز جنگی میتواند به تقویت اطلاعات و امکانات زنان برای پیشگیری از خطرات مرتبط کمک نماید. به طور کلی، حمایت از زنان قربانی تجاوز جنگی نیازمند ارائه خدمات پزشکی و روانی، اطمینان از امنیت فیزیکی، ارائه حمایت حقوقی، تقویت امکانات مراقبتی و امدادی، و آموزش و اطلاعرسانی میباشد.
جنگ بر روحیات کودکان چه تاثیری میگذارد؟
کودکان در شرایط جنگ و نبرد تحت تأثیرات منفی فیزیکی و روانی قرار میگیرند که این موضوع بر روح و روانشان تأثیرگذار است. در زیر به برخی از زوایای تأثیر جنگ بر روحیات کودکان اشاره میشود:
- استرس و اضطراب: کودکان ممکن است به دلیل شاهد بودن بحرانها، انفجارها و خشونتهای جنگی به استرس و اضطراب مرتبط با امنیت شخصی و خانوادهشان دچار شوند.
2- مشکلات اجتماعی و رفتاری: کودکان ممکن است با مشکلات رفتاری مانند خشونت و عصبانیت یا مشکلاتی برای پیدا کردن دوست مواجه شوند.
- از دست دادن عزیزان: از دست دادن اعضای خانواده یا دوستان به دلیل جنگ میتواند برای کودکان منجر به احساس اندوه و افسردگی شود.
- ایجاد ترس و وحشت: شاهد بودن خشونتها و انفجارها میتواند در کودکان ترس و وحشت ایجاد کرده و به آنها احساس عدم امنیت بخشد.
- از بین رفتن فرصتهای تحصیلی و بازی: جنگ ممکن است منجر به تخریب مدارس و فضاهای بازی کودکان شود که این موضوع ممکن است به دلیل از بین رفتن فرصتهای تحصیلی و بازی، بر روی روحیات کودکان تأثیر بگذارد.
6- ایجاد اختلالات روانی: شرایط جنگی میتواند منجر به ایجاد اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از حادثه روی روحیات کودکان شود. بنابراین، تأثیرات جنگ بر روحیات کودکان میتواند بسیار جدی و گسترده بوده و نیازمند توجه و حمایت فوری از سوی اجتماع بینالمللی و دولتها است تا از تأثیرات منفی جنگ بر روحیات کودکان جلوگیری شود.
(حالا گیریم اکثریت آنان زنده بمانند، اما آن وحشتی که حس میکنی…..
گیرم زنده بمانی، تصور کنید که بچههایی که در زیرزمین پناه میگیرند چه حسی دارند،
با وجود آن صدا،آنها که برای زندگی شان میدوند. خیلی خیلی دردناک است.)[2]
تاثیر جنگ بر بنیان خانواده و روابط خانوادگی چیست؟
جنگ بنیان خانواده را از هم میپاشد. جنگ و نزاعهای مسلحانه به شدت بر روابط خانوادگی تاثیرگذار بوده و منجر به انحراف از نقش و وظیفههای خانوادگی و ایجاد مشکلات جدی در روابط خانوادگی میشود. در زیر به برخی از تأثیرات جنگ بر بنیان خانواده اشاره میشود:
- از هم پاشیدن خانواده: جنگ باعث از هم پاشیدن خانوادهها میشود؛ زیرا ممکن است اعضای خانواده به دلیل شرایط امنیتی و اقتصادی از یکدیگر جدا شوند و مجبور به از دست دادن عضوی از خانواده یا فراموش نمودن شده و با فقدان ارتباط روابط خانوادگی به نابودی کشیده شود.
2- مشکلات اقتصادی: جنگ به تخریب زیرساختها و اقتصاد کشورها منجر میشود که این موضوع منجر به ایجاد مشکلات اقتصادی خانوادهها و افزایش فشارهای مالی بر آنان و از طرفی افزایش تنشها و نزاعهای درون خانواده میشود.
3-افزایش استرس و اضطراب: اعضای خانواده ممکن است به دلیل استرس و اضطراب مرتبط با شرایط جنگی و نگرانیهای مربوط به امنیت خود و خانوادهشان، با مشکلات روانی مواجه شوند که این موضوع میتواند روابط خانوادگی را تحت تأثیر قرار دهد.
4-از دست دادن اعضای خانواده: جنگ منجر به از دست دادن اعضای خانواده و عزیزان شود که این موضوع برای خانوادهها منجر به رنج و درد بیشتری میشود. بنابراین، جنگ میتواند به شدت تأثیرگذار بر بنیان و روابط خانوادگی باشد و منجر به از هم پاشیدن خانوادهها و ایجاد مشکلات جدی در روابط خانوادگی شود.
برای کاهش تاثیر منفی جنگ بر روی زنان و دختران و کودکان چه راهکارهایی وجود دارد:
برای کاهش تأثیرات منفی جنگ بر زنان، میتوان از راهکارهای مختلفی استفاده نمود که به افزایش حمایت و ایجاد شرایط مناسب برای آنان کمک کند. در زیر به برخی از راهکارهای کاهش تأثیرات منفی جنگ بر زنان اشاره میشود:
- ارائه حمایت روانی و اجتماعی: ارائه حمایت روانی و اجتماعی به زنان میتواند به کاهش استرس و اضطراب ناشی از شرایط جنگی کمک کند. ایجاد فضاهای امن و حمایت از سوی خانواده، خصوصا برای کودکان و دختران نوجوان و جوان، جوامع محلی و سازمانهای غیردولتی میتواند به بهبود روحیات زنان در شرایط جنگی کمک نماید.
2- تأمین دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی: اطمینان از دسترسی زنان به خدمات بهداشتی و درمانی مناسب در شرایط جنگی از جمله اقدامات مؤثر برای حفظ سلامت و روانی و فیزیکی آنها است.
- تأمین فرصتهای اشتغال: ایجاد فرصتهای اشتغال و آموزش مهارتهای کاری برای زنان میتواند به افزایش استقلال مالی و اجتماعی آنها کمک کند.
- اطمینان از امنیت فیزیکی: تأمین امنیت فیزیکی برای زنان و جلوگیری از خطرات جسمی و جنسی میتواند به حفظ امنیت آنها کمک کند.
- تأمین دسترسی به تحصیلات: اطمینان از دسترسی زنان به فرصتهای تحصیلی و آموزشی، حتی در شرایط جنگی، میتواند به افزایش اعتماد به نفس و ایجاد فرصتهای بهتری برای آینده آنها کمک کند. با اجرای این راهکارها و اقدامات مشابه، میتوان به حفظ حقوق و حمایت از زنان در شرایط جنگی کمک نموده و تأثیرات منفی جنگ بر زنان را کاهش داد.
آیا جنگ تاثیر مثبتی هم بر زندگی زنان دارد؟
از دیدگاه عمومی، جنگ تأثیرات منفی بسیار زیادی بر زنان دارد و به طور کلی نمیتواند تأثیر مثبتی بر زندگی آنها داشته باشد. تأثیرات منفی جنگ بر زنان، از جمله از دست دادن اعضای خانواده، تجاوز جنسی، محدودیتها در دسترسی به خدمات اساسی، و آسیبهای روانی و فیزیکی، نشان از این موضوع است. با این حال، در برخی موارد خاص، ممکن است در طول یا پس از جنگ، بخشهایی از جوامع متأثر از جنگ تغییراتی را تجربه کنند که میتواند تأثیر مثبتی بر زنان داشته باشد. به عنوان مثال :
- شرکت در فرآیندهای صلحآمیز: زنان ممکن است پس از جنگ در فرآیندهای صلحآمیز و بازسازی کشور خود شرکت کرده و نقشهای مؤثری در تأمین صلح و پیشرفت اجتماعی ایفا نمایند.
- تأثیر در حوزههای سیاسی و اجتماعی: پس از جنگ، زنان ممکن است فرصتهای بیشتری برای شرکت در فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیدا نموده و نقشهای مؤثرتری در جوامع خود ایفا نمایند.
- تغییر در نگرشها و ارزشها: برخی از جوامع پس از جنگ ممکن است بهبودهایی در نگرشها و ارزشهای خود تجربه نمایند که میتواند به تقویت حقوق و آزادیهای زنان منجر شود. به هر حال، باید توجه داشت که هیچ شرایطی نمیتواند تأثیرات منفی یک جنگ را کاملاً جبران کند و تلاش برای جلوگیری از جنگ و حمایت از زنان در شرایط جنگی از اهمیت بسیاری برخوردار است.
چه قوانینی برای حمایت از زنان در زمان جنگ وجود دارد؟
قوانین بینالمللی متعددی وجود دارند که به حمایت از زنان در زمان جنگ میپردازند. این قوانین به منظور تضمین حقوق زنان در زمانهای بحرانی مانند جنگ و مناطق مبتلا به نزاع و اختلافات مسلح تدوین شدهاند. در زیر به برخی از این قوانین اشاره میشود:
- توافقنامه ژنو: این توافق شامل مجموعهای از قوانین بینالمللی است که در مورد حمایت از زنان و زنان باردار و زنان و کودکان غیرنظامی در مناطق جنگی و بحرانی صادر شده است. توافق ژنو، به ویژه در بخش سوم آن که به موضوع “حمایت از زنان” اختصاص دارد، به مواردی مانند محافظت از زنان در مواقع بحرانی، ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به زنان و کودکان، جلوگیری از تجارت انسانی و ازدواج اجباری، حمایت از زنان باردار و مادران نوزادها، و تأمین امکانات مورد نیاز برای زنان در مناطق جنگی و بحرانی میپردازد. به طور کلی، توافق ژنو به منظور تأمین حقوق زنان و کودکان و حمایت از آنها در مناطق جنگی و بحرانی به ویژه در مواقع بحران انسانی صادر شده است. این توافق به دولتها و نهادهای مربوطه تکلیف میدهد که اقدامات لازم را برای حمایت از زنان در این مناطق انجام دهند و حقوق آنها را تضمین کنند.
- قطعنامه 1325 شورای امنیت سازمان ملل متحد: این قطعنامه که در سال 2000 تصویب شد، به حمایت از زنان در جنگ و تأکید بر نقش آنها در فرآیندهای صلحآمیز و حل و فصل منازعات مسلحانه میپردازد.
3- قطعنامه 1820 شورای امنیت سازمان ملل متحد: این قطعنامه که در سال 2008 تصویب شد، به محافظت از زنان در مناطق جنگی و از تجاوز جنسی به عنوان ابزار جنگ میپردازد. این قطعنامه بر آن است که دولتها و نهادهای مربوطه برای جلوگیری از تجاوز جنسی در جنگها و مناطق بحرانی اقدامات لازم را انجام دهند و زنان را از آسیبهای جنسی و جسمی در این مناطق محافظت کنند. این قطعنامه همچنین تأکید دارد که افراد و گروههای مسلح باید از هرگونه خشونت جنسی علیه زنان و دختران خودداری نمایند و دولتها باید اقدامات لازم را برای تحقق این هدف انجام دهند. این قطعنامه همچنین تأکید دارد که خشونتهای جنسی به عنوان ابزار جنگ میتواند جرم جنگی تلقی شود و مجرمان باید مورد پیگیری قرار گیرند و به عدالت تحویل داده شوند. به طور کلی، قطعنامه ۱۸۲۰ شورای امنیت سازمان ملل متحد به محافظت از زنان در مناطق جنگی و جلوگیری از تجاوز جنسی به عنوان ابزار جنگ تأکید میکند و از دولتها و نهادهای مربوطه خواستار اقدام فوری برای اجرای این تدابیر است.
4- کنوانسیون استانبول: این کنوانسیون که در سال 2011 تصویب شد، به پیشگیری از خشونت علیه زنان و مبارزه با آن در مناطق جنگی و بحرانی میپردازد. این تنها چند نمونه از قوانین بینالمللی هستند که به حمایت از زنان در زمان جنگ و مناطق مبتلا به منازعات مسلح میپردازند. این قوانین به منظور تضمین حقوق زنان در مواقع بحرانی و به منظور کاستن از تأثیرات منفی جنگ بر زنان و کودکان طراحی شدهاند.
نتیجه گیری:
از میان پدیدههای اجتماعی برخی دارای تأثیر ماندگارتر و طولانیتری بر حیات اجتماعی جامعه و مردمانش است و برخی به دلایل مختلف در زمان کوتاه تری فراموش میشود. شاید جنگها به لحاظ تأثیراتی که بر زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی مردمان دارند و نیز حجم انبوهی از تغییرات اجتماعی که به دنبال میآورند، جزو پردوام ترین پدیده ها باشند و خاطرات استواری را در ذهن کسانی باقی نهند که آنها را تجربه میکنند.[3] این خاطرات بر اقشار آسیب پذیر یعنی زنان، سالمندان و کودکان تأثیر عمیقتری دارد. تأثیر جنگ بر زنان بسیار پیچیده است. از جمله چالش هایی که زنان با آن مواجه میشوند میتوان به از دست دادن اعضای خانواده، مهاجرت اجباری، بیثباتی اقتصادی، خطرات فیزیکی و جنسی، و دسترسی محدود به خدمات بهداشتی و آموزشی اشاره نمود. همچنین، زنان در زمان جنگ نقشهای مختلفی را بر عهده دارند. زنان ممکن است به عنوان مادر، همسر، خواهر یا دختر با از دست دادن افراد نزدیک و مراقبت از اعضای بازمانده خانواده مواجه شوند. به طور کلی، زنان در زمان جنگ به دلیل وضعیت آسیبپذیرتر خود و نیازهای خاصی که دارند و نقشهای مختلفی که ایفا مینمایند به حمایت، دسترسی به خدمات اساسی، حقوق بشری و زنانه تقویت شده نیاز دارند. بهبود شرایط زنان در زمان جنگ نیازمند توجه به نیازها و حقوق آنها و ایجاد شرایطی است که از تأثیرات منفی جنگ بر زنان کاسته شود و امکانات لازم برای حفظ حقوق و ارزشهای زنان در این شرایط فراهم شود.
پانوشتها:
- پژوهش زنان، تجربه زنانه از جنگ، غلامرضا جمشیدی، نفیسه حمیدی، دوره پنجم، شماره 2، پاییز 1386
- گلستانه، واقعیت مهیب جنگ ، گفتگو با سوزان سانتاک، اردیبهشت 1382
- پژوهش زنان، تجربه زنانه از جنگ، غلامرضا جمشیدی، نفیسه حمیدی، دوره پنجم، شماره 2، پاییز 1386
[1] . پژوهش زنان
[2] .گلستانه
[3] . پژوهش زنان